❞ عین‌صاد: ﮺ هر كدام از ما در جايگاهى نشسته ‏ايم و برايمان چه در خانه و اداره و چه در محراب و منبر، اشتغال و فعاليتى است. گاه به آنچه امروز داريم، قانع ‏ايم و خيال مى ‏كنيم همان نهايت و غايتى است كه مى‏ توانيم تأمين كنيم. اين در صورتى است كه به محدوديت در انسان معتقد باشيم و او را در محدوده‏اى متوقف كنيم. اما اگر معتقد باشيم، انسان گرچه استعدادهايش محدود است، ولى با تركيب آنها نامحدود و بى ‏نهايت مى ‏شود، هيچ گاه جايگاهى را كه داريم نقطه آخر نخواهيم دانست؛ كه حروف الفبا در تركيب با هم بى ‏نهايت كلمه و بى‏ نهايت جمله به وجود مى ‏آورند؛ استعدادهاى انسان هم در تركيب با يكديگر، بى ‏نهايت استعداد مى ‏آفرينند. آدمى كه به ماهى چند هزار تومان حقوق و يك زن و بچه و برو بيايى و احيانا يك عنوان روشن‏فكرى و چند جلسه سخنرانى قانع است، ديگر چه مى‏ خواهد؟! اگر به اين حد قانع باشد، طبيعى است كه حركتى نكند، طبيعى‏ است كه در ركودش بگندد. اگر به طهارت آب پاك چشمه ‏ها و اشك پاك ابرها هم كه باشد، مى‏ گندد؛ كه گنديدن ضرورت است. کفر متحرك به اسلام مى ‏رسد، ولى اسلام راكد، پدر بزرگ كفر است. سلمان‏ ها در حالى كه كافر بودند، حركتشان آنها را به رسول منتهى كرد و زبيرها در حالى كه با رسول بودند، ركودشان آنها را به كفر پيوند زد. كفرى كه با حركت ما همراه باشد، وحشتى ندارد. وحشت آنجايى است كه با ركودها پيوند خورده باشيم. ﮺ 📚  حركت | ص ۱۲ ╭✤ @Einsad ✤╮