🦋 او طی سال‌ها حضورش در جبهه‌ی سوریه، چندین بار مجروح شد؛ اما به گفته خانواده‌اش، آنها از بسیاری مجروحیت‌های هادی بی‌خبر بودند. برادرش می‌گوید: «من گاهی که با هادی حرف می‌زدم، متوجه می‌شدم حرف‌هایم را خوب نمی‌شنود! غافل از این که وضعیت گوشش، ناشی از مجروحیت‌هایی بود که از ما پنهان می‌کرده است!» خواهر شهید می‌گوید: هادی از نظر نظامی بسیار آدم ماهر و توانمندی بود. طوری که فکرش را نمی‌کردیم کسی بتواند او را از پا درآورد. اما بار آخر که دیدم مجروحیت سختی یافته، کمی احساس خطر کردم. خودش هم انگار که می‌خواست ما را آماده شهادتش کند، می‌گفت: «گلوله خوردن اصلاً ترس ندارد! من این بار که مجروح شدم فهمیدم شهادت راحت‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنیم.»  🏴🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid