فقه نظام 🌧چندی پیش اظهار نظری از جناب استاد درباره مطرح شد که گفتگوهای زیادی را با خود به دنبال داشت. ایشان معتقد بود ما چیزی به نام فقه نظام نداریم و همین مسایل و قواعد موجود برای فقیه این دوران کافی است. 🌧اساتیدی مثل و این اندیشه را نقد کردند. استاد رشاد معتقد بود امکان ندارد فقه، نظام نداشته باشد چرا که شریعت منطبق بر تکوین عالم است و عالم نظام دارد. 🌧برخی مثل جناب مشاور رییس جمهور از این اظهار نظر خرسند شد و گفت این حرف خوبی است که اگر اول انقلاب مطرح میشد با آن مخالفت میشد. دین اساسا متکفل سیستم و نظام نیست. او برداشتی سکولار از این حرف داشت. 🌧واقعیت آن است که فقه در مسیر رشد و پویایی و تکامل خود به جهت استنباط احکام ، در بستر تاریخ به بلوغ رسید. بلوغی که در سبک کار مرحوم شاگرد و مرحوم و حایری در قم میشد به خوبی مشاهده کرد. اما با ظهور امام در فضای و در فضای ، دوران جدیدی برای فقه آغاز شد. دوران اجرا و پیاده سازی و اقامه فقه. 🌧در این دوران دو نظریه جدی در فقه اقامه کننده، مطرح شد. یکی نظریه شهید صدر که قایل به فقه نظام بود او معتقد بود میتوان دستگاه فقهی را برای اجرا پیشنهاد داد که ولو فتوای چند فقیه را کنار هم در یک دستگاه سازوار قرار دهد و به این ترتیب یک نظام هماهنگ را برای اجرا پیشنهاد دهد. او میخواست فقه را یک گام به اجرا نزدیک کند. 🌧اما در این سوی حضرت امام روی آموزه دیرین فقهی یعنی ولایت پافشاری کرد و معتقد بود با رسیدگی به این مقوله میتوان و حاکمیتی را در کنار و قانونی طرح کرد به نحوی که توان ایجاد هماهنگی در اجرای احکام را در خارج داشته باشد. 🌧 در گفتگوهای مخالفین و موافقین، چند مفهوم از نظام در اینجا با هم خلط شده: یکی دستورات فقهی در نفس الامر و آنچنانکه شارع مقدس بیان کرده دوم در بستر استنباط فقهی، سوم در بستر فقه امتثال و اطاعت و چهارم خود اجرا و امتثال. یعنی چهار سطح لااقل در اینجا باید تفکیک شوند. 🌧در عالم نفس الامر، شریعت و دستوراتش یک نظام متماسک دارند و این باعث میشود در فضای استنباط، فقها از همین انتظام به عنوان شواهد و قراین، استفاده کنند مثل آنچه که تحت عنوان استبعادات فقهی در کتب فقهی وجود دارد. البته استفاده از انتظام برای استنباط فقهی به معنای قیاسات فقهی که در فقه اهل تسنن شایع است در فقه شیعه مردود است و کسی هم قایل نیست. یعنی تشابهات و هماهنگی ها به خودی خود حجیت ساز نیستند مگر اینکه ذیل یک گمان معتبر قرار بگیرند. 🌧اما آنچه شهید صدر میگوید نه اصل انسجام نفس الامری قواعد است. نه استفاده از انتظام در استنباط، بلکه بحث او در استفاده از نظام گزاره ها و فتاوی، در فقه امتثال و اجرا است. او معتقد است در طراحی و مهندسی بر اساس فقه، روش و ساختار دیگری حاکم است. او بین استنباط فقهی از یک سوی و امتثال و اطاعت فقهی از سوی دیگر تفاوت گذاشته و از این تمایز در کار فقهی اش بهره ها برده است. اما آنچه یونسی رد کرده استخراج نظام سیاسی اجتماعی از فقه است که هیچ کس مخالف آن نیست و محل بحث هم نیست. 🌧 اصل طرح این دعوا در حوزه ارزشمند است. چرا که مسایل فقهی امروز باید ناظر به اجرا باشد. فقه اسلامی باید قبول کند که تکیه به فقه جواهری شرط لازم برای او است نه شرط کافی. و تحلیل مسایل فقهی بر بستر اقامه ، رسالت تاریخی او است. 🌧 هر چند طرح حضرت امام که طرح فقه حکومت و نظریه ولایت مطلقه را مطرح میکند، طرح فاخر و پیش برنده ای در فقه است که توان انسجام بخشی در عالم واقعیت و اقامه را دارد، اما میتوان به سبک شهید صدر نیز در دل این چارچوب کلی و به عنوان ابزاری برای آن طرح فکر کرد و مزایای نظریه فقه نظام او را نیز جدی گرفت و این دو نظریه را نافی هم ندانست. @ali_mahdiyan