واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹غریب وطن🔹 زمین و زمون بی‌قراره آسمونه که چشم انتظاره رسول خدا می‌ره اما اهل‌بیتو امانت می‌ذاره می‌بینه که آتیش فتنه، گُر گرفته علی رو غریبونه به فاطمه می‌سپاره گریونه مولا، بی‌تابه زهرا عالم تلاطم می‌کنه وقت وصیت با حرف بابا زهرا تبسم می‌کنه آه از غریبی «امون از غریبی خدایا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌بینه غریب وطن رو تو دل شعله‌ها یاسمن رو نفس‌های آخر گذاشته روی سینه‌ش حسین و حسن رو کمه از کفن‌ها یکی آه، تا پیمبر بخونه واسه فاطمه‌ش روضۀ بی‌کفن رو می‌ذاره لب رو، بر حنجری که گل می‌کنه رو نیزه‌ها صدر نبی بود، جای تنی که یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثّریٰ آه از غریبی «امون از غریبی خدایا» شاعر: نغمه‌پرداز: