مریض آمده امّا شفا نمی‌خواهد قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد برای پیش تو بودن بهانه‌‌ای کافی‌ست بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد دلیل نالۀ ما یک نگاه محبوب است وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم: مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟ همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد ببین به گوشۀ صحنت پناه آوردم مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟ تو آشنای خدایی، کدام رهگذری در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟ نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مسافر @emame3vom