بسم الله الرحمن الرحیم
💫سوز عشق
فیش روضه اسارت
زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها
«السَّلامُ عَلَیک یا امَّ الْمَصآئِبِ یا زَینَبُ وَ رَحْمَةُ اللهِ و برکاته»
در تاریخ می بینیم علاقه ابی عبدالله علیهالسلام و حضرت زینب سلام الله علیها به حدی زیاد بود که حضرت زهرا سلام الله علیها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و این جریان را با پدرش در میان گذاشت و پرسید: «پدرجان! از محبتی که میان زینب (س) و حسین (ع) است، شگفت زده شده ام، به طوری که زینب (س) لحظه ای بدون دیدار حسین (ع) قرار ندارد، اگر ساعتی بوی حسین (ع) را استشمام نکند جانش به لب می رسد.» پیامبر (ص) با شنیدن این سخن، دگرگون شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت و آهی از سینه پرسوزش بر کشید و خطاب به دخترش زهرا(س) فرمود: «ای نور چشمم! این دختر همراه حسین (ع) به کربلا می رود، در رنجها و سختیهای مصایب حسین (ع) شریک خواهد بود.»(۱)
محبت زینب (س) به امام حسین (ع) به گونه ای بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (ع) می پرداخت، سپس نماز می خواند.
اما این روزها که امام سجاد علیهالسلام می فرماید: فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون
ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مىچكيد، با نيزه به سرش مىكوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند». فراق برادر مبتلا شده و فقط با سر ابی عبدالله درد و دل می کنه. تصور کن یه شخص داغ دیده داره با عزیزی که از دست داده صحبت می کنه ، دیدی تو قبرستانها مخصوصا خانمهای داغ دیده ، اما اینجا خواهری داره با نیزه در مسیر راه که بر حیوانات بی جحاز سوار شدند با سوز و اشک با سر بر روی نیزه صحبت می کنه،
زبان حال بی بی رو اشاره کنم
🔰هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است
می خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است
ای رنگ برگشته ترین سرگشته ی من
نفرین و آه من به دنبال تنور است
اینقدر خود را از روى نیزه نینداز
فکر مرا اصلاً مکن ، زینب صبور است
ما میل در بازار رفتن را نداریم
اما به میل ما نمی باشد، به زور است
بی پوشیه محرم کنار ما نباشد
این کوچه و بازارها صعب العبور است
نان تصدق پیش ما آورده بودند
این چیزها از خاندان ما به دور است
حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد
مادر بدون بچه اش زنده به گور است
ناله بزن یا حسین.
(۱)سند: ناسخ التواریخ حضرت زینب (س ) ص 74.
(۲)منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89
@emame_setayesh