#فیش شماره 3
#فیش_شب_اول_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام.
السلام ای بهترین ماه ای محرم السّلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السّلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تو همان آقایی و روضه همان دارالشّفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دوا ست
قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
کرامت: آیت الله العظمی بروجردی کرامتی از گل زیر پای عزادر امام حسین علیه السلام نقل می کند.
من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است»
✅این کرامت و عنایت خداوند به آیتالله العظمی بروجردی با استشفای به خاک عزاداران ابی عبدالله علیهالسلام است حالا عجیب نیست توسل به مسلم بن عقیل علیهماالسلام ، برای خانه دار شدن ، برای رفع امراض و...یک کرامت نقل کنم و وارد روضه بشیم.
🔰آیتالله روحالله قرهی، متولی و مؤسس حوزه علمیه امام مهدی(عج) از استادشان آیت الله العظمی مرعشی نجفی.
آیتالله العظمی مرعشی نجفی میفرمودند: پدرم، آسیّد محمود(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان میکردند که من دو مشکل بزرگ داشتم، یکی این بود که یک مرتبهای حس کردم حصبهای آمده و من گرفتم و همه علائم آن را دارم، یک دفعه در عالم رؤیا مسلمبنعقیل(علیه الصّلوة و السّلام) را دیدم و دیدم ایشان دارویی را به همه میدهد و خوب میشوند. لذا من به مسلمبنعقیل(ع) تمسّک جستم و شفا یافتم.(۱)
السلام علیک یا مسلم بن عقیل علیهماالسلام السفیر الشهید.
امروز روز باب الحوائجه حتما برا فرج امام زمان دعا کن.
سبک دار: میثم مطیعی.
محرم شد
بازم توو کوفه مسلم تو تنها شد
خیمههای غریبی تو برپا شد
بازم سر انگشتر تو دعوا شد
محرم شد
دوباره میشه دختر توو جون بر لب
دوباره قصهی اسارت زینب
دوباره آه و گریه از غمت هر شب
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله وابن ثاره
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله و ابن ثاره
بند دوم
ازت دورم
نمیدونم کجای این بیابونی
شاید داری نامهی من رو میخونی
حال دل مسلمتو نمیدونی
ازت دورم
به جادهی اومدنت نگاه کردم
از این بلندی هی تو رو صدا کردم
برای بچههای تو دعا کردم
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
مگه بگم نیا، اثر داره؟
یا ثارالله وابن ثاره
بند سوم
هراسونم
از کوفیا از راه و رسم فرداشون
بوی خدا نداره دیگه درداشون
چه میکنی تو با نگاه مرداشون؟
هراسونم
نگه ندارن احترام زینب رو
هر ناکسی بیاره نام زینب رو
جواب نده کسی سلام زینب رو
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
مگه بگم نیا، اثر داره؟
یا ثارالله وابن ثاره
بند چهارم
سلام بی بی
به روضه ی حسین تو راهمون دادی
برای گریه به چشا توون دادی
راه بهشتی شدنو نشون دادی
سلام بی بی
می بینمت توو کوچه عزاداری
شده رو صورت کبودت اشک جاری
با قد خم چه نوحه ای به لب داری
با تیر و تیغ و سنگ، تووی گودال
یا ثارالله و ابن ثاره
داره میره زینب دیگه از حال
یا ثارالله و ابن ثاره
🔰در ماجرای کربلا ۲ نفر بیش از همه شرمنده ارباب شدند که نتوانستند ماموریتی که آقا بهشان سپرده بود را به اتمام برسانند.
یکی جناب مسلم بن عقیل علیهالسلام و دیگری جناب ابالفضل العباس علیهالسلام
هر دو تمام تلاششان را انجام دادند ولی نشد!
هر دو متحیر شدند یکی در کوچه های کوفه متحیرانه راه می رفت و دیگری وقتی دو دستش قطع شده بود متحیرانه ایستاد که چه باید بکند!
آنقدر نگران ابی عبدالله بود دیدند وقتی مسلم به پشت بام رسید، رو به سمت مکه کرد و گفت: «السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ الله یَا حُسَینِ»، یا اباعبدالله! حال مُسلم بن عقیل را داری میبینی؟! شروع کرد با مولایش صحبت کردن ، تاریخ طبری نقل می کنه وقتی به مسلم امان نامه دادند مسلم فهمید دروغ می گن کلمه استرجاع گفت: دیدن داره گریه میکنه، گفتن چرا گریه میکنی
مسلم گفت گریم برای خودم نیست.
إنّي وَاللَّهِ ما لِنَفسي أبكي ، ولا لَها مِنَ القَتلِ أرثي ، وإن كُنتُ لَم اُحِبَّ لَها طَرفَةَ عَينٍ تَلَفاً ، ولكِن أبكي لِأَهلِيَ المُقبِلينَ إلَيَّ ، أبكي لِحُسَينٍ وآلِ حُسَينٍ ۱۷۰ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۴؛ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۹)
برا خانوادم گریه می کنم برای حسین گریه می کنم که نامه نوشتم بیا.