✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌ و‌ سوم 🔹به ما بپیوندید 🔻به همهٔ استانداران و فرمانداران نامه نوشتم و از آنها خواستم که جانشینانشان را به‌کار گمارند و خودشان را برای جنگ با معاویه به من رسانند و لشکرهای تحت اختیارشان را برای این جنگ اعزام کنند. از جمله به عبدالله‌بن‌عباس، استاندار بصره و سعدبن‌مسعودثقفی، استاندار مدائن، نوشتم که جنگجویان خود را برای همراهی با ما در این جنگ اعزام کنند. 🔹نبرد با قاسطین مهم‌تر از مقابله با خوارج [ با لشکری سی‌وپنج‌هزارنفری از کوفه خارج شدیم. ده‌هزار نفر نیز از بصره به ما ملحق شدند که احنف‌بن‌قیس و جاریة‌بن‌قدامه فرماندهی آنها را برعهده داشتند. در شهر «انبار»، همهٔ این نیروها به هم رسیدند و من خطبه‌ا‌ی این‌گونه در جمع آنان ایراد کردم: ] 🔻همگی به سوی کشندگان مهاجر و انصار حرکت کنید. معاویه و یارانش از مدت‌ها قبل کوشیده‌اند نور خدا را خاموش کنند و مردم را به جنگ با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یارانش تشویق و ترغیب کرده‌اند. آگاه باشید که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من دستور جنگ با سه گروه را داده‌اند: قاسطین و ستمگران که همین کسانی هستند که اکنون به‌سوی ایشان در حال حرکتیم؛ ناکثین و پیمان‌شکنان که در جمل از جنگ با آنان فراغت یافتیم؛ مارقین و خوارج که هنوز با آنها برخورد نکرده‌ایم. 🔻پس اکنون به سوی قاسطین و ستمگران حرکت کنید که جنگ با آنان برای ما بسیار مهم‌تر از مقابله با خوارج است؛ زیرا قاسطین درصدد جنگ با شما هستند تا قدرت را به‌زور در دست گیرند و مردم را به‌ناچار به‌ پذیرش اربابی خود وادار کنند و بندگان خدا را به زنجیر بردگی کشند و اموال مردم را به غارت ببرند. ❇️ دعوت از خوارج، برای شرکت در جنگ با معاویه 🔹برگردید که من عزم رفتن به شام دارم [ پس از آنکه تصمیم گرفتیم برای بار دوم به سمت شام حرکت کنیم، نامه‌ای به خوارج نوشتم: ] 🔻اما بعد، آنچه در پی آن بودید اتفاق افتاد: آن دو نفر که برای داوری انتخاب شده بودند، از هم جدا شدند، بی‌اینکه به اتفاق‌نظری دست یافته و حکم واحدی صادر کرده باشند. اکنون زمان بازگشت شما به حال‌ِاول فرارسیده است. برگردید که من عزم رفتن به شام دارم. [ پاسخ آن‌ها این بود: برای ما پذیرش امامت تو جایز نیست؛ زیرا تو کافر شده‌ای! مگر اینکه به کفر خویش اعتراف کنی و همان‌گونه که ما توبه کرده‌ایم، تو نیز توبه کنی! به‌علاوه تو برای خدا غضب نکردی، بلکه برای نفس خویش غضب کردی! ] 🔹به شما تذکر می‌دهم و نصیحت می‌کنم [ برای چندمین بار با هدف موعظه و تذکر به خوارج، نامه‌ای برایشان نوشتم: ] 🔻اما بعد، من به شما تذکر می‌دهم و نصیحتتان می‌کنم. به‌یاد داشته باشید که خداوند از شما پیمان گرفته‌ است که وحدت را حفظ کنید و از جماعت مسلمانان جدا نشوید. خداوند برای پیروی از حق، میان دل‌های شما الفت ایجاد کرده‌ بود. مبادا از کسانی باشید که از دینشان جدا شده و گرفتار تفرقه و تشتت شده‌اند! از کسانی نباشید که راه تفرقه را در پیش می‌گیرند و با وجود نشانه‌های روشن هدایت، به اختلافات دامن می‌زنند. [ آنان نصیحت‌های مرا نپذیرفتند و بر جنگ با من پافشاری کردند. در جمع‌های خود شعار می‌دادند که از گفت‌و‌گو با علی و یارانش خودداری کنید و آمادهٔ رفتن به بهشت باشید! ] 📚منابع: ۱. ألاخبار‌الطوال، ص۲۰۶ ۲. تاریخ‌طبری، ج۴، ص۵۸ ۳. مروج الذهب، ج۲، ص۴۴۹ ۴. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۶۷، رقم ۴۳۷ ۶. الفصول‌المهمة، ص ۱۰۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... https://chat.whatsapp.com/B4gjBtwYLvaHMRl5v3WD6F ❤🍃 @emameraouf