راهبرد رهبری متفاوت است با شما
۱.از ابتدا دو راهبرد وجود داشت بین انقلابیون در ماجراهای اخیر. یکی معتقده الان این صدای ناله مردمه که درآمده. اعتراض دارن پس باید گوش بود، باید مهربان بود، باید سخنانشان را شنید، باید کنار معترضین رفت و سخنان آنها را شنید. پیام رهبری درباره شهدای شاهچراغ و سخنان قبلی او صراحتا این فهم رو نفی میکنه. راهبرد او متفاوت است. ایشان صراحت دارد که در داخل با یک عده «خائن»، «جاهل»، «غافل» طرفیم که در پی بی توجهی و بی احترامی به جان و اعتقادات مردمند. این یعنی راهبردتان سخن گفتن، روشنگری، بیدار کردن، تنبیه کردن و امثالهم باشد. با یک موجود بی ربط به مردم طرفیم نه برآمده از مردم.
۲.یک رویکرد از اول این بود که این اعتراضات ناشی از ضعف ایران و شکستهای پی در پی آن است و حالا باید به این اعتراضات از این زاویه نگاه کرد. این جریان در دولت هم موثر است چون بخشی از بدنه مشاورین مسوولین تحت تاثیر اندیشه های عدالتخواهانه این تفکرند، اندیشه ای که مدتها است جزو مناشئ اصلی دشواریهای اخیر شده. در مقابل رهبری وقایع اخیر را ناشی از عصبانیت دشمن و ایادی داخلی شان از پیشرفت کشور میدانند. آمدن یک دولت کاری و امیدافزا و تاب آوری مردم مقابل تحریمها همراه با شکستهای پی در پی دشمن در صحنه قدرتنمایی عینی. این را در سخنرانیشان با نیروهای انتظامی به روشنی بیان کردند. اگر فهم اول درست باشد وقت کوتاه آمدن، گوش دادن، همراهی کردن است چون اینها نماد مردمند اگر دومی باشد وقت ایستادن ، موضع گرفتن کوتاه نیامدن است.
۳.انتظار برخی این است که دستگاه های امنیتی و قوه قضاییه ماجرا را حل و فصل کند. اما رهبری به روشنی یک ید واحده را طلب کردند. هر کس هر کاری میتواند انجام دهد. درگیری در ساحت مبارزه فکری و فرهنگی هم لازم است. این یعنی بیایید اقدام کنید. ماجرای سکوت های دستگاه روحانیت و انقلابیون ناشی از نوعی حیرت و دستپاچگی یا گیجی است که باید زود از این دردها یا هر درد از این قبیل خلاص شوند. هر کس صحنه کشور را رو به پیشرفت و رشد فهم میکرده الان میتواند با گارد رهبری بیاید و هر کس با مرض فرهنگ عدالتخواهی خودحقیر مسائل را تحلیل میکرده الان نسخه هایش جاده صاف کن طرف مقابل است. ماجرای عکس میدان ولی عصر عج یک نمونه و البته نماد است. آدمهای خوب با تحلیل غلط و بیماری که عرض کردم چنان ایده ای دادند.
۴.قصه داعش و جنگ مذهبی و مولوی عوضی زاهدان و چه و چه هم اصل نیست آنطور که برخی به آنجا ربط میدهند. قصه خشونت داعشی و دشمن خارجی و امثالهم هم صرفا مطرح نیست ریشه را در یک فرهنگ و آدمهایی با ابعاد خیانت و جهل و غفلت باید فهمید. فرهنگ مسموم خودتحقیری و احساس شکست که چندین سال است رهبری با آن درافتاده. گفتگوی او با نخبگان را در همین پازل ببینید. توجه به رشد و جهش کشور در اوج فشارها.
صحنه را درست بفهمید تا از کنار سخنان روشن رهبری عبور نکنید و معنای صراحت او در عدم انفعال نسبت به این جریان معترض را درک کنید. کسانی که درگیر ماجرای اغتشاشات هستند یک دست نیستند دو تحلیل روشن وجود دارد و دو جریان متفاوت. یکی ریشه را فضای مجازی میبیند و عده ای غافل و جاهل و خائن دیگری ریشه را شکست و عقبگرد و ضعف کشور میداند و ناامیدی و خودتحقیری و طبیعتا این ماجراها را نیز نماد آن شکست جمهوری اسلامی میفهمد. ولو تا حدودی.
تا از آن سم خلاص نشویم نیروی انقلابیون و مسوولین، درست پای کار نخواهد آمد.
@ali_mahdiyan