🔶 تحلیل 🔸استاد فلاح شیروانی / چهارم 🔰 🔰 ▫️وظیفۀ اصلی رهبری 💠 یکی از بحثهای شیرین مقام معظم رهبری تأملات و تبیین‌های ایشان در باب ولایت فقیه است. ولایت فقیه را در یک بحث محدود فقهی محصور کردن باعث شده به عظمت این «ایدۀ مترقی» ـ به قول حضرت امام ـ پی نبریم. 💠 باید این رکود خسارتبار شکسته شود. باید جامعۀ انقلابی از حاشیه‌پیمایی و تبدیل شدن به ملعبۀ دست این و آن یا خودیهای سطحی و هیجانی دست بردارد و به صورتی تاریخی به این اندیشه و رهیافت رشدآفرین بپردازد. بحث ولایت فقیه به شدت بحث روز است، بحث فرداست، بحث سرنوشت است. جامعۀ انقلابی هم نشان داده که از این ناحیه ـ با صد افسوس ـ رخنه‌پذیر است و قابلیّت سطحی‌نگری و حتی «سفاهت» دارد. درک نکردن ولایت فقیه ـ به حمل اولی و حمل شایع ـ انسان پرشور را در این مقطع زیبای انقلاب اسلامی به صورت زجرآوری سرگردان می‌کند. 💠 البته وظیفۀ ما این است که به جای بحثهای سرد و تکراری در این باب، مهمترین بحث مربوط به حوزۀ «ادارۀ انقلاب» را از همۀ زوایای ممکن به بحث بگذاریم و متوجه شویم که زیر چتر این ابرتئوری راهنما باید چگونه عمل کرد. بخش قابل توجهی از بحثهای مربوط به «ولایت فقیه» و «مردمسالاری دینی» یکسان است. روح ماجرا یکی است و شأنها تفاوت می‌کند، البته تفاوت هم جدی است. 💠 «ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتیِ محض و احیاناً نصیحت کننده است ـ آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند ـ نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسئولان اجرایی، قضائی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسئولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسئولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعۀ پیچیده و درهم تنیدۀ تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانیِ حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. 💠 دینی بودن این تئوری امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همینطور هم هست. 💠 دشمنی با امام بدیهی است که دشمنان امام خمینی و دشمنان مکتب سیاسی او از این نقش خوششان نمی آید؛ لذا او را آماج حملات قرار می دهند. در رأس اینها کسانی هستند که به برکت امام بزرگوار ما و مکتب سیاسی او، دستشان از غارت منابع مادی و معنوی این کشور کوتاه شده است. آنها جلودارند، یک عده هم دنبالشان حرکت می کنند. بعضی می فهمند چه کار میکنند، بعضی هم نمی فهمند چه کار می کنند.» (14/3/83) .