🔖 سکوت خواص و تضعیف جبهۀ حق 📌 درگیری میان حق و باطل خواه درحوزۀ حیات فردی و خواه در حوزۀ حیات اجتماعی انسان از همان آغاز موجودیت او برقرار بوده است. تاریخ بشر گواه صادقی بر این مدعاست. داستان هابیل و قابیل، حضرت موسی(علیه‌السلام) و فرعون، حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و نمرود، پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مشرکین مکه نمونه‌هایی از این حقیقت آشکارند. انسان در سیر تکاملی خویش همواره باید بر سر دو راهی حق و باطل بایستد و هر لحظه دست به انتخاب بزند اما در این میان کسانی هستند که در دعوای میان حق و باطل، به هر دلیل هر دو را کنار گذاشته و یک راه سومی به نام بی‌طرفی را برمی‌گزینند تا با خیال خود از شبهات در امان باشند غافل از اینکه راه سومی وجود ندارد؛ کسی که «با حق» نباشد قهرا «بر حق» خواهد بود. [۱]. کسانی که در فتنه‌ها جانب حق را نمی‌گیرند، برای هر دو جبهه حق و باطل سهمی از حق قائل می‌شوند و هر دو را در بخشی از حق شریک می‌دانند از این‌ رو اعلام بی‌طرفی کرده و خود را از بار مسئولیتِ سنگینِ انتخاب، تحقیق، تفکر و تعقل می‌رهانند و به تماشای صحنه می‌نشینند. از آن‌جایی که انسان‌ها برای ادامه زندگی نیاز به رفاه و تامین منافعشان دارند تا زمانی که زنگ خطرِ تهدیدِ منافع برای آن‌ها به صدا در نیاید، همچنان در سکوت به سر برده اما عاقبت، به ناچار به یکی از دو جبهه متمایل خواهند شد، گروهی که زندگی دنیا را بر آخرت مقدم شمارند به جبهۀ باطل و گروهی که حیات آخرت را بر دنیا مقدم شمارند به جبهۀ حق گرایش خواهند یافت چرا که تا یک حدِ محدودی منافع انسان در بی‌طرفی تامین می‌شود از زمانی به بعد دیگر امکان پذیر نخواهد بود؛ طبق استدلال عقلی و منطقی اجتماع دونقیض محال است و رفع دو نقیض ذاتی هم محال است و حالت سومی وجود ندارد، بنابراین انسان به یکی از دوجبهه متمایل‌می‌شود، زنهار که عاقبت چه می‌شود. [۲]. یکی از دلایلی که بعضی از افراد حق‌بودنِ حق برایشان آشکار نمی‌شود این است که نمی‌دانند وزن حق‌بودنِ حق را باید با خالق آن سنجید؛ خداوند در آیه شریفه(۶۲ سوره حج) می‌فرماید: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ. قطعا خداوند حق است و آنچه غیر از او را می‌خوانند باطل و خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.» بنابراین جهان‌بینی هرکس که به توحید نزدیک‌تر بوده و مبنای آن عبودیت و بندگی بهتر خدا باشد پس به حق نیز نزدیک‌تر است. کسانی که با حق به مخالفت برخواسته و آن را کنار می‌زنند یا حق را می‌شناسند اما می‌پوشانند، اگرچه که به صراحت در گفتار یا کردار با آن دشمنی نکنند و از طرف دیگر به حمایت از جبهه باطل هم به پا نخیزند، در هر حال موجبات تضعیف جبهۀ حق را فراهم کرده و باطل را به طغیان علیه حق حریص می‌کنند و چه بسا این افراد از هم‌پیمانان و کمک‌دهندگان طغیانگران محسوب می‌شوند. مقام معظم رهبری در دیداری که پس از جریان فتنه ۸۸ با مجلس خبرگان داشتند و پیش از آن از خواص و صاحبان رسانه و منبر و تریبون خواسته بودند که موضع شفاف خود را نسبت به فتنه ابراز کنند به همین نکته اشاره کردند. ایشان بیان داشتند: «بعضى‌‌ها در فضاى فتنه، جمله ای از ‌‌حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) که می‌فرمایند: «در فتنه‌ها همچون شتر کم سن و سال باش؛ نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند(نهج‌البلاغه، حکمت1)»، را بد می‌فهمند و خیال می‌کنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، موضع بی‌طرف داشته باش. درحالی‌که معنایش این است به گونه‌ای موضع بگیر که به هیچ‌وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ در جنگ صفین عمار دائم مشغول روشنگرى بود؛ از آن طرف هم عده‌‌اى بودند که خدمت حضرت می‌آمدند و می‌گفتند: ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! این کنارکشیدن، خودش همان ضرعى است که یُحلب؛ همان ظهرى است که یُرکب! گاهى سکوت‌کردن، کنار‌کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند» ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht کانال نوشته‌های انقلابی