✅ اسطوره‌ی بازدارندگی قانون! تمام توان جبهه انقلاب در ایده‌ی «بازدارندگی» خلاصه شده است و بیش از یکسال است که از ارکان نظام تا کف بدنه‌ی مذهبی مطالبه و پیگیر مکانیسم‌ها و فناوری‌های کنترل‌گری شده‌اند. حالا با لایحه‌ی جدید این وضعیت به اوج خود رسیده و سایه‌ی «اسطوره‌ی بازدارندگی» در قانون حجاب حسابی بر طرفداران حجاب سنگینی می‌کند. بازدارندگی گویی دارد نوعی تقدس و بداهت پیدا می‌کند و همه‌ی گفتارها از بازدارندگی قانون آغاز شده و به آن هم تمام می‌شود. این شده کلیت نظام حکمرانی ما. ما نیز به حکم همین سایه‌ی سنگین گویی مجبوریم تمام توان‌مان را اینجا متمرکز کنیم و مجبوریم به عنوان اولین و آخرین رسالت‌مان نوعی قانون واقعا بازدارنده و کنترل‌کننده را تخیل کنیم. آن قانون چیست؟ چگونه می‌تواند رضای دل ما را بدست بیاورد؟! فضا به شدت احساسات‌زده است و در این فضای احساساتی مردها اتفاقاً سهم بسیاری داشته‌اند. آنها گاه با خاطرات دهه‌‌ی شصت خودشان را تسکین می‌دهند و گاه برایشان مکانیزم‌‌های کنترلی غربی قبله‌ی آمال می‌شود. این فانتزی‌گرایی خود هم محصول رمانتیک‌شدن نگرش‌ها و گفتارهاست و هم ناشی از تجربه‌ی شکست و انفعال پس از اتفافات این سالها! درحالیکه نه مقدور و مطلوب است که حوائج امروز خود را با قواعد دهه‌‌های پیشین رفع و رجوع کنیم و نه ممکن و مراد است که خود را یکسره به سازوکارهای انضباطی دولت مدرن بسپاریم. اصلاً الهیات ما اجازه‌ی سازوکارهایی استیلایی یا مدرن را نمی‌دهد! نمی‌دانم چرا برخی مذهبی‌ها حتی در مسئولان گاهی این‌قدر باستان‌گرا و سلطنتی می‌شود و نمی‌دانم چرا برخی دیگر حتی در مسئولان اینقدر مدرن و مدهوش غرب! همه مطالبه‌ی قانون بازدارنده را دارند اما نمی‌گویند قانون چگونه می‌تواند بازدارنده باشد؟! باور کنید حجاب موضوعی منحصربفرد است، خیلی روی تمثیل‌ها حساب نکنید! پرسشی که معمولاً مغفول و مسکوت است این است که واقعا در این شرایط چگونه از قانون توقع بازدارندگی می‌رود؟ چگونه اراده‌های شکل‌گرفته بر کشف حجاب که گفتمان پشتیبان نیرومندی هم دارد قرار است شکسته بشود؟ تا کجا؟ تا کدام مصادیق؟ چگونه؟ آیا روشن نیست به هر میزانی که بدون استمداد از قدرت مردم، بر شدت قانون پافشاری می‌کنیم داریم سطح حماسه و قهرمانی را در مخالفین حجاب بالا می‌بریم؟ آیا مشخص نیست در پس این دراماتیک و سلحشوری شدن کشف حجاب دارد همبستگی‌ها و حلقه‌های متنوع مردمی علیه حجاب و قانون شکل می‌گیرد؟ مردم کجای این ماجرا هستند؟ معلوم است که باید قانون باشد و دقیق‌ترین و اصولی‌ترین لوایح در دستور کار قرار بگیرد؛ اما بگویند از تمام کارهای لازم، چقدر روی ظرفیت این کار حساب کرده‌اند؟ آیا پنداشته‌اند که کارایی و کارآمدی قانون در تمام اعصار و قرون ثابت است و قرار نیست جوهر قانون بدون پشتوانه‌ی گفتمانی و مردمی روز به روز کمرنگ‌تر بنویسد؟ پرسش دیگری که به آن جواب نمی‌دهند این است که در فرض زاییده شدن چنین بازدارندگی‌ای، چشم‌انداز تمام این تلاش‌ها چیست؟ در فرض برآوردن شدن آمال و اجرای چنین قانون واقعاً بازدارنده‌ای، یکسال، پنج‌سال یا ده سال بعد در چه وضعیتی به سر خواهیم برد؟ چه سناریوهایی محتملی پس از بازدارنده‌ترین قوانین به جریان خواهد افتاد؟ آیا در آرام کردن خشم و غیرت خود هستیم؟ واقعاً می‌خواهم بدانم بازدارندگی قانون دقیقاً چیست و چه سهمی در حل معضل ما دارد؟ اصلاً این قانون خودش پیوست قهری چه چیزی است؟ برداشت بنده این است که ما بیشتر بلیط‌های قانونی‌مان را تا امروز خرج کرده‌ایم. فی‌الواقع تنها کاری هم که کرده‌ایم همین بوده است و امکان‌های قانون هم متاسفانه به ذخائر لایزال زیرزمینی یا آسمانی متصل نیست. هیچ گفتمان حاکمی از قانون حمایت نمی‌کند و عموم مردم علیرغم این که موافق اصل حجاب‌اند (توضیح دارد) پشتیبان این دست ورودها نیستند! قدرت سخت قانون خود نیز به قدرت نرم مردم و اراده‌های عمومی احتیاج دارد و مدخل درگیر کردن اراده‌های مردمی گفتمان است! ضمناً گمان نشود ما در تمام این سالها صرفاً با قانون توانسته‌ایم حجاب را حفظ کنیم و تنها یک اقلیت چموش از دست ما در رفته‌اند! در تمام این سالها هم داشتیم از مخزن تاریخ و فرهنگ زن ایرانی مصرف می‌کردیم؛ زنهایی که امروز گفتمان یاری‌دهنده‌ای ندارند و در ممارست شخصی و فطری حجاب و حیا را درونی کرده‌اند! برای جمع‌بندی تمام سوال من این است که اگر واقعی نگاه می‌شود و سهم قانون در «طرح کلی حجاب» چندان هم نیست چرا تمام توان ما دارد خرج ظرفیت‌ها فرصت ما می‌شود؟! از بالاترین ارکان و مدیران فرهنگی کشور تا بدنه‌ی تشکل‌های دانشجویی و بدنه عمومی؟!! @Mahdi_Takallou