‌💠معرفت آثاری دارد که در عمل ظاهر می‌شود؛ همواره معرفتِ انسان،راهنمای عمل اوست به طوری که بدون معرفت عمل کاملاً بی ارزش است، درست مانند کالبد بدون روح که هیچ ارزشی ندارد. 💠به این ترتیب هر چه معرفت انسان بالاتر رود ارزش خود انسان و اعمالش بالاتر می‌رود. بعد از مرتبه معرفت خداوند متعال، مرتبه معرفت نسبت به اولیاء و مظاهر آیات حق است که آنان واسطه فیض حق به کافه ممکنات می‌باشند. به این معنا که آن حضرات اگر نبودند هیچ شیئ در عالم موجود نبود. 💠چون غرض کلی از خلقت، وجود حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و سیزده معصوم دیگر است و جمیع انبیاء الهی که آمدند، همه مقدمه ظهور نور حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وکلاً چهارده معصوم علیهم السلام بوده اند. در نهایت آن حضرات، روح تمام آنچه در عوالم است و منشأ جمیع کمالات و مصدر جمیع معارف اند، به این معنا که هر کمالی را که پیامبری از پیامبران خداوند دارد، به سبب ایشان بر خلق بوده و حقیقتش در آن حضرات به وجه اتمّ موجود است. 💠پس جمیع پیامبران الهی از آدم علیه السلام تا حضرت مسیح علیه السلام، خوشه چین علم و حکمت و کمالات معصومین علیهم السلام بوده اند و همان طور که معرفت خدا بر ما واجب است، معرفت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اوصیاء آن حضرت نیز لازم و واجب است. 💠احادیثی که در باب معرفت واجب بر انسان‌ها آمده است، نوعاً خاص (معرفت الله) نیست؛ به عنوان مثال این حدیث شریف از امام صادق علیه السلام نقل شده است: لیس لله علی خلقه أن یعرفوا و للخلق علی الله ان یعرّفهم و لله علی الخلق اذا عرّفهم ان یقبلوا. حق خدا بر مخلوقات تنها این نیست که معرفت پیدا کنند و حق مخلوقات بر خداوند تنها این نیست که به ایشان معرفت را ارزانی دارد، بلکه حق خدا بر خلق این است که پس از نیل به معرفت، آن را بپذیرند. 💠در روایات و زیارت‌هایی که از ناحیه معصومین علیهم السلام رسیده، معرفت انوار مقدسه معصومین علیهم السلام را هم پایه معرفت خدای تعالی قرار داده اند، مثلاً در زیارت جامعه کبیره عرض می‌کنیم که: «من عرفکم فقد عرف الله؛ هرکس شما ائمه اطهار را بشناسد، تحقیقاً خدا را شناخته است» و همان طوری که پس از معرفت خداوند وظیفه انسان‌ها تسلیم نسبت به خداوند است، معرفت معصومین نیز چنین است و وظیفه ی خلق، تسلیم و پذیرش و قبول اوامر و نواهی آنان است. 💠در حدیث از امام صادق علیه السلام آمده است که: انّ أفضل الفرایض واوجبها علی الانسان معرفة الربّ والاقرار له بالعبودیّة وبعده معرفة الرّسول والشهادة له بالنبوّة وادنی معرفة الرّسول الاقرار بنبوّته وانّ ما اتی به من کتاب اوامر او نهی فذلک من الله عزوجلّ. به درستی که با فضیلت ترین و ضروری ترین واجبات برای انسان، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی اوست و پس از آن معرفت رسول و شهادت به پیامبری اوست و کمترین معرفت و شناخت رسول، اقرار به نبوت او و اینکه آنچه او از کتاب یا امر یا نهی آورده از است. 💠بنابراین پس از معرفت خدای تعالی معرفت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است. و پس از معرفت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، معرفت امام هم که جانشین پیامبر است واجب می‌باشد بلکه از اهم واجبات بوده و از جایگاه خاصی در همه ما می‌دانیم که شناخت و معرفت نسبت به ائمه طاهرین علیهم السلام صرف دانستن نام و نسب ایشان نیست، چرا؟ چون ممکن است منکرین آن حضرات حتی غیر مسلمانان هم چنین اطلاعاتی از آنان داشته باشند. 💠وقتی معرفت امام مطرح می‌شود؛ معنا و مفهوم بالاتری از این دارد و هر کسی باید متناسب با فهم و درک و تلاش خود، معرفت و شناخت پیدا کند. اهمیت شناخت و معرفت امام علیه السلام به خوبی از این حدیث شریف که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند روشن می‌شود: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة. کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرگ و مردنش مردن جاهلی است یعنی در واقع مسلمان از دنیا نرفته است. 💠این نتیجه عدم معرفت و شناخت امام است. 📚 ✍سید رحمت الله موسوی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @entezar_ma313