بعد رو كرد به آن مرد و فرمود: اسْئَلْ بِكُلِّ لِسانِكَ وَ ما فى جَوانِحِكَ: بپرس با تمام زبانت، يعنى هرچه مىخواهد دل تنگت بگو، هرچه در درون دل دارى بگو. همين يك جمله كافى بود كه اين آدم را از ابتدا نرم كند. شروع كرد به سؤال كردن. چندين سؤال كرد و حضرت جواب دادند. 🔸متأسفانه در نقل، متن سؤال و جوابها ذكر نشده است.
همين قدر نوشتهاند كه در آخر يكمرتبه ديدند آن شخص گفت: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 396-40
موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام با عقاید و اندیشه های مخالف (2)
▪️پرسش : سیره امام صادق علیه السلام را در مواجهه با مخالفین فکری و اعتقادی شان بیان کنید.
🔶پاسخ :
نمونه ذیل بیانگر سیره امام صادق علیه السلام در مواجهه با اندیشه های مخالفین می باشد :
🔸مفضّل بن عمر يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام است. رفت در مسجد مدينه نماز بخواند. خلوت بود. خودش مىگويد: «بعد از نماز، من درباره پيغمبر و عظمت او فكر مىكردم.»
در همان حال ابن ابى العوجاء- كه يكى از زنادقه -کفار- بود يعنى اصلا خدا را قبول نداشت، آمد كنارى نشست به طورى كه فاصله زيادى با مفضّل نداشت. بعد يكى از همفكرانش هم آمد كنار او نشست. شروع كردند با همديگر صحبت كردن.
در بين صحبتها يكدفعه ابن ابى العوجاء گفت: من هرچه درباره عظمت اين آدم - پیامبر ص - كه در اينجا مدفون شده فكر مىكنم، متحيرم. ببين چه كرده است! چگونه به گردن مردم افسار زده است! در پنج وقت صداى شهادت به پيامبرى او بلند است. شروع كرد به كفر گفتن راجع به خدا، پيغمبر، قيامت و ...
مفضّل آتش گرفت، نتوانست طاقت بياورد. آمد نزد او و با عصبانيت گفت: اى دشمن خدا! در مسجد پيغمبر خدا چنين سخنانى مىگويى؟! او پرسيد: تو كيستى و از كدام نحله -مذهب - از نحلههاى - مذاهب - مسلمين هستى؟ از اصحاب كلامى؟ از فلان فرقه هستى؟
🔸بعد گفت: اگر از اصحاب جعفر بن محمد هستى، ما همين حرفها و بالاتر از اينها را در حضور خودش مىگوييم، با كمال مهربانى همه حرفهاى ما را گوش مىكند به طورى كه ما گاهى پيش خودمان خيال مىكنيم كه تسليم حرف ما شد و بزودی او هم حرف ما را قبول مىكند. بعد با يك سعه صدرى شروع مىكند به جواب دادن، تمام حرفهاى ما را جواب مىدهد. يك ذره از اين عصبانيتهايى را كه جنابعالى داريد او ندارد، ابدا عصبانى نمىشود.
🔸مفضّل برمىخيزد مىرود خدمت امام صادق عليه السلام و مىگويد: يا ابنَ رسول اللَّه! من يك چنين گرفتارى پيدا كردم. 🔸حضرت تبسّم مىكند و مىفرمايد: ناراحت نباش، اگر دلت مىخواهد فردا صبح بيا من يك سلسله درس توحيدى به تو مىگويم كه بعد از اين اگر با اين طبقه مواجه شدى بدانى چه جواب بدهى. كتاب توحيد مفضّل كه امروز در دست است مولود اين جريان است. 🔵...اينگونه بوده كه اسلام توانسته باقى بماند. اگر روش امام صادق غير از اين بود امروز اثرى از اسلام نبود. ( ادامه دارد ) مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 396- 298؛ ص 131-132
موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با عقاید مخالف (3)
🔶ادامه پاسخ به پرسش (سیره امام صادق علیه السلام را در مواجهه با مخالفین اعتقادی بیان کنید. )
🔸نمونه دیگری از سیره امام صادق علیه السلام نسبت به مخالفین فکری - :
ابن ابى العوجاء - ماتریالیسم و منکر خدا - يك سال در فصل حج به مسجدالحرام رفته بود! با رفقاى زنديق -مادی - خود حلقهاى را تشكيل داده بودند و با هم سخن مىگفتند. ظاهرا ابن مقفّع هم در آنجا بوده.يك وقت ابن مقفّع مىگويد: اين مردم را ببين، مثل گاوى كه به خرمن بسته باشند دور اين سنگها مىچرخند و در بين اينها يك نفر آدمى كه قابل صحبت كردن باشد نيست مگر آن شيخ - اشاره به امام صادق علیه السلام - كه آنجا نشسته. 🔸ابن ابى العوجاء بطرف حضرت رفت اما چقدر جسارتآميز! ابتدا كه نشست، گفت: يا ابن رسول اللَّه! مىدانى آدم وقتى در راه حلقش سرفه بگيرد بايد سرفه كند. فرمود: بله. گفت: آدم شك هم كه در دلش پيدا مىشود بايد بگويد. فرمود: بله.