👆🏻 همین تجربه باعث شده بود هر زمان احساس دل‌مردگی پیدا می‌کردم و در مسافرت‌ها و حتی کوچه و بازار با افراد کهن‌سال، خصوصاً روستایی مواجه می‌شدم، اگر احساس خوبی نسبت به وی پیدا می‌کردم، مانند شاگردی که استاد گم‌شده‌ی خود را پیدا کرده است، صمیمانه از وی می‌خواستم مرا نصیحت کرده و از تجربه‌های موفق خود در زندگی باخبر کند و سپس در مواردی ضبط‌صوت یا دوربین فیلم‌برداری را روشن می‌کردم و درنهایت در پایان گفتگو می‌دیدم دلم زنده و شاد شده است از وی خداحافظی می‌کردم و زمانی که به خانه برمی‌گشتم بارها آن فیلم یا صدا را گوش می‌کردم و حالم خوب می‌شد. به‌تدریج متوجه شدم برای اینکه حالم خوب شود و دل‌زنده و واقعاً شادم شوم، نه‌فقط من بلکه هرکسی سعی کند با عقل خودش رفیق شود و به توصیه‌هایش صمیمانه گوش کند و مخصوصاً خلوتی دوستانه بین خود و خدایش داشته باشد، لذتی را می‌برد که نشست‌وبرخاست با نزدیک‌ترین، بهترین و صادق‌ترین دوستانی که بشود تصور کرد نیز با آن قابل رقابت نیست. باید آن‌قدر به رابطه‌ی خردمندانه و دوستانه با آفریدگار خویش ادامه دهیم که أنس با او، همه‌ی ذهن و وجودمان را پُر کند تا دیگر حتی یک ثانیه، احساس نگرانی و اندوه نتواند به درون ما نفوذ کند. البته روشن است برای فاصله گرفتن از برخی نزدیکان، دوستان و برخی مردم که حتی علیه خداوند و بندگان صالح، شبهه پراکنی یا توهین می‌کنند لازم است تابع عقل، شرع و تجربه باشیم تا این فاصله گرفتن، بدون حاشیه‌ی زائد، عادلانه، عاقلانه، مدبرانه و مخصوصاً به همراه دعا و کمک گرفتن جدی از خداوند مهربان همراه باشد. البته فاصله از برخی افراد که از کودکی با ایشان مأنوس بودم و دوستانی که فکر و هدفشان با من همخوانی نداشت، خصوصاً اینکه آن‌ها مرا بسیار دوست داشتند، برایم سخت بود اما به‌تدریج و با گذشت زمان، آسان و آسان‌تر و درنهایت فوق‌العاده لذت‌بخش شد. نکته قابل‌تأمل اینکه متوجه شدم همین فاصله گرفتن به‌تنهایی، بسیار مؤثرتر از گفتگوهای بعضاً جدلی من با ایشان شده است به‌طوری‌که چه‌بسا برخی از ایشان متوجه کارهای غیرانسانی خود شدند و با ارسال پیام که دلشان برایم تنگ شده به‌نوعی این حقیقت را بروز می‌دادند؛ اما وقتی ایشان را از نزدیک می‌دیدم بازهمان آش بود و همان کاسه. این تجارب تردیدی برایم باقی نگذاشت که هم‌نشینی من با کسانی که دنبال حقیقت و اهل استدلال منطقی نیستند و در عوض دوست دارند به انکار واضحات و تمسخر و جسارت به مقدسات روی بیاورند، به ایشان کمک خواهد کرد که راحت‌تر به این کارهای نادرست، ادامه دهند و همین اشتباه برای اینکه، شادی از ته دل و راحتی وجدانم را تبدیل به کابوس و رنج و ناراحتی کنم کافی است. (ر.ک. به پاورقی) از دلایل مهمی که باعث شد اجازه دهم یقین مستدل به وجود خدا در من ریشه بدواند و در ادامه بتوانم تحقیق در شناخت دین و مذهب خردمندانه را نیز با فکری آزاد و با یقین کامل به پایان برسانم، این بود که نه‌تنها، فامیل، نزدیکان و حتی دوستان قدیمی‌ام را در جریان تحقیق خویش قرار ندادم، بلکه به‌طریق‌اولی از کسانی که به‌وسیله‌ی کتاب، کلیپ و نوشته‌های ملامت بار خویش، تلاش می‌کنند تا وسوسه‌های ذهنی و شبهاتشان را مانند بارِ کامیون، در ذهن مخاطب خالی کنند، دوری نمودم و همین باعث شد ذهنم از مگس مزاحم وساوس ایشان در امان بماند و همین کمک بزرگی به من کرد تا با گسترش اطلاعات و تجربه‌ام، به یقین کاملاً با ثابت و استوار دست پیدا کنم، به‌طوری‌که بعدازاین یقین، مناظره و گفتگوی من با ناباوران مشهور و غیر مشهور که منبع ایجاد شک و شبهه پراکنی هستند، نه‌تنها کوچک‌ترین اثر منفی بر من ندارند بلکه هر بار یقین مرا، ریشه‌دارتر، استوارتر، علمی‌تر، مستدل‌تر و خردمندانه‌تر می‌کنند و با انتشار این مناظرات و گفتگوها و تجارب، افراد زیادی در گام اول از شک خارج می‌شوند و در قدم دوم می‌توانند یقین ثابت و همیشگی را تجربه کنند. شما از من خواستید برایتان دعا کنم که البته بعد از گفتگوی قبلی برایتان دعا کردم و بازهم دعا خواهم کرد، چون به تجربه یقین دارم که دعا با زبان خودمانی و صادقانه، خصوصاً برای دیگران، کارها را به طرز محسوس و غیرقابل‌انکار، آسان و هموار می‌کند. به تجربه عرض می‌کنم اگر شما در همین مسیری فعلی خود بدون اینکه فشار غیرمنطقی به خود بیاورید، ثابت‌قدم بمانید و در مسیری جدا و با فاصله از مسیر بدفرجام ناباوران و افراد ضعیف حرکت کنید و به مطالعه و تحقیق خود ادامه دهید، خداوند لذتِ گشایش را به شما نیز قطعاً خواهد چشاند (این قانون خداست که مجرب و قطعی است) و کارها را برای شما روزبه‌روز آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر خواهد نمود. ادامه 👇🏻