عامل اول (دشمنی از سر کینۀ اکثر اقوام با آیتالله خامنهای) سبب شد از نوجوانی تلاش کنم با دید محققانه و عامل دوم ( تعصب جاهلانۀ برخی عوام نسبت به وی) باعث شد با دید انتقادی به شخصیت آیتالله خامنهای نگاه کنم و سخنان و کارهایش را با علم و آگاهی زیر نظر بگیرم، لذا برای اینکه از نتیجۀ تحقیق خود مطمئن شوم تصمیم گرفتم ایرادهای وی را در ذهنم برجسته کنم و نقاط مثبتش را نادیده بگیرم، اما هر چه بیشتر تلاش کردم، بیشتر به صداقت و خردمند بودن وی پی بردم خصوصاً اینکه میدیدم او بر خلاف جمع قابل توجهی از مسئولین جمهوری اسلامی اگر ایرادی در خودش ببیند با شجاعت و صداقت آن را به زبان میآورد و اگر به این نتیجه برسد کاری -مثل دفاع از رأی اکثریت- خردمندانه و صحیح است، در مقابل زیادهخواهی هر کسی حتی موافقان خویش نیز مثل کوه میایستد و هنگامی که در مسیر تحقیق به مقایسۀ سخنان و عملکرد وی با رهبر سایر کشورها، ادیان و مذاهب رسیدم دیگر نتوانستم پا بر وجدان و انسانیتم بگذارم و تفاوت و برتری محسوس شخصیت وی را -از نظر شجاعت، انسانیت، انصاف، پرهیز از کارهای ناشایست و غیره- انکار کنم ولو همۀ اقوام و دوستان صمیمیام به شدت با نظر من مخالف باشند!
👇🏻