این هدیه را برای دل ما گذاشتی دستی که شب ز خویش-تنت جاگذاشتی آن شب که غرقِ سِحرِ تَفَرعُن شدیم ما آن شب تو آمدی "یَدِ بَیضا" گذاشتی شب انفجار شد، تو بگو انفجار نور پر ترکش است،،،داغ، به دلها گذاشتی این چِلّه ای که رفت اگر گام اول است آن شب به گام دوم مان پا گذاشتی آلوده بود، روح، به أللّه های کُفر گامی مسیح وار به إلّا گذاشتی ..... مابینِ دوستان ،"رُحَما"معنیت کنند بر کفر هم که داغِ "أشِدّا" گذاشتی ..... در شصت وهشت، نیمه ی خرداد شد فَرَج یک فجر تازه نیمه ی "دیما" گذاشتی سعید صاعدی دی/۹۸ @eshareNakhana