حسن شهرت کارگزاران یک نظام سیاسی باعث اقتدار مردمیِ آن نظام میشود:
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «حُسنُ الشُّهرةِ حِصنُ القدرة»
از این روایتِ کوتاه، میتوان نکاتی دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی به دست آورد؛
1- اگر کارگزاران یک نظام، در بین مردم به حسن عملکرد مشهور شوند، اقتدار مردمی آن نظام بالا میرود، زیرا حسن شهرت، حصن قدرت است.
2- عملکرد سوء کارگزاران یک نظام سیاسی، وقتی به اطلاع مردم برسد، حسن شهرتِ آن نظام سیاسی را از بین برده، و موجب از بین رفتن اقتدار مردمیِ آن میشود.
3- برای براندازی یک حاکمیت، لازم نیست حاکم و یا کارگزاران آن، ظالم باشد، همینکه مردم، آن حاکم را ظالم تلقی کنند، اقتداری که نتیجهی حسنشهرت است نیز از بین میرود.
4- فقر، دیکتاتوری و بیعدالتی، عامل فروپاشی یک حاکمیت نیست، آنچه میتواند عامل فرپاشی یک نظام سیاسی شود، احساس این امور در بین مردم است، چون اگر این امور همراه با حسن شهرتِ کارگزاران باشد، اقتدار مردمی، باقی میماند، ولو کارگزارانِ آننظام، ناکارآمدترین باشند.
از سوی دیگر، اگر احساس فقر، گرسنگی، فساد، ظلم و دیکتاتوری، به مردم تزریق شود، و یا درصد آنها در باور مردم چند برابر شود، اقتدار حاصل از حسن شهرت نیز شکسته میشود، ولو کارگزاران آننظام، عادلترین کارآمدترین افراد باشند.
5- برای براندازی یک نظام سیاسی، باید احساس فقر، گرسنگی، فساد، و ظلم و دیکتاتوری را به روح و جان مردم رساند، چه این امور در آن نظام باشد یا نباشد و چه به آن اندازه که در باور مردم نشسته، واقعیت هم داشته باشد و چه به آن اندازه نباشد.
احساس ظلم، مبدء رفتارهای سیاسیاجتماعیِ مردم، متناسب با آناحساس است، چه آن احساس واقعی باشد یا نباشد.
6- اگر عدهای، حاکمیت دینی را ذیل «حکومتهای دیکتاتوری»بگنجانند، و یا برچسب «حکومت ایدئولوژیک» را برای دیکتاتور نشان دادن حکومت دینی استفاده کنند، حسن شهرت حاکمیت دینی از بین میرود اما اگر ذیل «حکومت قوانین الهی» گنجاندهشود، میتواند حسن شهرتش حفظ و به تبع آن اقتدار مردمی آن نیز باقی بماند.
7- اگر کارگزاران نظام اسلامی، عملکرد سوء خود را به اسلام نسبت دهند، بهطور طبیعی حسن شهرت اسلام سیاسی، شکسته شده و اقتدار مردمی آن نیز از بین میرود.
8- اگر عالمان و متولیان دینی، با سکوتشان، عملکردِ سوء کارگزاران را تأیید کنند، اصل حاکمیت دینی گرفتار سوء شهرت میشود. زیرا در ذهنیتِ مردم، بیعدالتیها به دین نسبت داده میشوند.
9- کسانی که به دنبال براندازی اصل حاکمیت دینی، و روی کار آوردن یک حکومت سکولارند، تلاش میکنند تا «سوء عملکرد کارگزاران را به مکتب اسلام منتهی کنند» تا حسن شهرت اسلامِ سیاسی، و حاکمیت دینی شکسته شده، و اقتدار مردمیِ آن از بین برود، در اینصورت میتوانند حاکمیتی سکولار روی کار آورند.
10- رسانه، یکی از مهمترین ابزار برای رساندن یک حاکمیت به مرز سقوط یا اقتدار سیاسی است، گاه رسانه، چنان قدرتی مییابد که میتوان گفت: «المُلک لِمَن غَلَب بالرسانة»، از اینرو رسانه، یکی از مهمترین ارکان یک حاکمیت مردمی است.
11- آنچه رسانههای دشمن علیه کارگزاران نظام میگویند لازم نیست راست باشد مهم آن است که قدرت تخریبش مناسبِ براندازی باشد، تا حسن شهرت را از بین ببرد.
12- علویبودن حکومت، شرط کافی برای ماندگاری نیست، رسانهی مقتدر نیز لازم است تا محاسن کارگزاران علوی را نشان دهد.
13- در انتها ذکر این نکته بجاست که،
رسانهی ملیِ جمهوری اسلامی، رسانهای در تراز حفظ اقتدار نظام اسلامی نیست زیرا نه تخریب رسانههای سران کفر را بهخوبی دفع میکند و نه فریاد متولیان دینی را بهخوبی نشان میدهد، اگر همین روند ادامه یابد، حسن شهرت نظام اسلامی از بین خواهد رفت.
مطالب مذکور، به دلیل «ظهور تصوری حاصل از معنای وضعی الفاظ»، «اطلاق»، «مناسبت حکم و موضوع»، «دلالت سیاقیه» و «تطبیق قاعده بر مصادیق» به دست آمدهاند.
بدون شک این روایت، اگر در دست یک فقیه جامعهشناس میبود، دهها و بلکه صدها مطلب دیگر هم میتوانست از آن استظهار کند،
استظهاری روشمند و حجیتدار.
https://eitaa.com/farbehi