پیراهن یوسف سه بار نشان الهی شد ولی از داستان می فهمیم هربار یک شیئی متفاوت‌بود چون یکبار جدا و خونین شد و بار دیگر پاره شد. اگر این تلقی از پیراهن را بپذیریم می توانیم بهتر بگوییم اجسام مقدس هم فانی هستند و جای خود را به مشابه خود می دهند. مانند ضریح ائمه که بارها تغییر کرد و مانند حرم امام حسین ع که در زمان برخی خلفای جور با خاک یکسان شد و از نو ساخته شد. از طرف دیگر در روایت می خوانیم پیراهن او بهشتی و میراث ابراهیم تا آل محمد است. آیا بین این روایات و آیات تضاد وجود دارد؟ به نظر آیت الله جوادی بهشتی بودن کنایه از الهی بودن است. «روایات پیراهن یوسف مانند روایات نزول حجرالاسود از بهشت معنای کنایه ای دارند و‌مراد از بهشتی بودن این است که هرچیزی ریشه ای غیبی دارد(تسنیم، ج۴۱، ص ۳۷۱) و سه مقطع از داستان پیراهن یوسف نشان می دهد ظاهرا سه پیراهن هستند (همان، ص ۳۷۲). پس پیراهن یوسف ذاتاً در جسمانیت خود ماندگاری ندارد و مانند ضریح ائمه بارها تعویض شده است و حقیقت این پیراهن است که به ارث انبیاء می رسید. البته باید توجه داشت در این تأویل، اولاً سخن در این نیست که یک میراث جسمانی از انبیاء و ائمه نمی تواند وجود داشته باشد بلکه فقط در برخی مواریث انبیاء مطمئنیم که جسم تغییر کرده است و این حکم کلی نیست ثانیاً منظور این نیست که حقیقت الهی بدون جسمانیت است بلکه می تواند این حقیقت در جسمی جدید تنزل پیدا کند ثالثاً اگر روایت دیگری باشد که با قرآن معارضه داشته باشد بازهم باید آن روایت را تأویل کرد یا به دیوار زد.