🔻علیه حقیقت دل‌شکسته‌ام از تحریف‌ها و تحقیرها؛ آن هم از جبهه‌ی خودی یا به‌ظاهر خودی. دروغ می‌بافند و خدعه می‌کنند. با تکه‌بندی و برجسته‌سازی، قصد جان حقیقت کرده‌اند. ... احساس کردم حضورم مفید نیست، یا دست‌کم اینجا، جای من نیست. دلم را مکدر می‌کنند. ترور شخصیتم تمامی ندارد. حربه‌ی تقطیع و تحریف در دست دارند. دیشب در نهایت به این نتیجه رسیدم که این میدان را ترک کنم. ازاین‌رو، کانالم را که به مرکز نشر فکر و استدلال تبدیل شده بود حذف کردم. هر چند مراحل را به درستی تا پایان رفته بودم ولی صبح دریافتم که حذف نشده. صبح هم دو بار اقدام به حذف کردم اما نشد. از دوستان پرسیدم گفتند مراحل همین بوده که رفتی. پس از سه بار، این نشدن را حمل بر تقدیر کردم و تسلیم شدم. حتی تیغ تیز ذبح، در برابر اراده‌ی تقدیر، کند می‌شود. دست جذبه مرا آورده و شاید خود نیز ببرد. گمان اختیار داشتم اما دیدم زبانم و نه عقل. مبارز و مجاهد، خسته نمی‌شود و میدان را رها نمی‌کند اما حق دارد آسمان دلش ابری شود و در غربت و بی‌چاهی، سر به خلوت بیابان بگذارد تا شاید کمتر نعره‌ی جماعت جاهل و مغرض را بشنود. به خدا قسم، اینان که تک‌گویی می‌کنند و خدعه‌ی تحریف را در پیش گرفته‌اند، در میدان و معرکه‌ی مناظره، از موش هم لرزان‌تر و ترسان‌تر خواهند بود. انبان‌شان از معرفت تهی‌ست و دل‌شان از کینه، آکنده. برخی نیز چوب جهالت و خطای‌ تحلیلی‌شان را می‌خورند. هرچه که هستند، عاجزند از مواجهه.‌ بر آن بودم که برخی را به میدان فرابخوانم اما ناصحانی گفتند اصحاب نام را به مرادشان نرسان. مهدی جمشیدی ۱۵ آذر ۱۴۰۲ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi