#حضرت_عباس_ع_شهادت
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهی جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
گاه سردار علمدارم و گاهی سقا
گه بهپاس حرمت گشت زنان، چون شیرم
بوتهی عشق تو کرده است مرا، چون زر ناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم
گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است
از خزان تو دگر ای گل زهرا پیرم
غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز
لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم
سایهی پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم
کربلا کعبهی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبلهی عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم
زین جهت دست بهپای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشمبهراه تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
جسدم را بهسوی خیمهی اصغر نبرید
که خجالتزده زان تشنهلب بی شیرم
✍️مرحوم
#حبیب_الله_چایچیان
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳
@hosseinieh_net