میگفت چون شرایط خاصی داشتم و باردار بودم اجازه نمی‌دادیم بره جبهه یه مدت بدجور مریض شد مامان گفت گفت یا امام حسین اگر شفا پیدا کنه میزارم بیاد جبهه همسرش با گریه میگفت یهو یجوری خوب شد این آدمی که از درد می‌پیچید تو خودش یهو گفت خاله یه چایی به ما نمیدی؟☕️☺️ بعدشم با امام حسینش راضیمون کرد و گفت من شما رو سپردم به امام حسین (ع) هوای شما و بچه امونو داره:) همسرشون ادامه دادن من با اون بچه تو راهی حتی قالیچه شستم و کلی کار سنگین انجام دادم امام حسین سالم وسلامت نگهش داشت |