هدایت شده از محسن عباسی ولدی
اما خدای من! چرا من به خودم اجازه می‌دم که ازت درخواستی بکنم که شایسته‌ش نیستم؟ الان دلیلش رو بهت می‌گم: خدایا! من گناه کردم، تو من رو بخشیدی: عَفوَكَ عَن ذَنبِى من خطا کردم، تو از خطای من گذشتی: تَجاوُزَكَ عَن خَطِيئَتِى من به خودم ظلم کردم، تو چشم پوشی کردی: صَفحَكَ عَن ظُلمِى بر عمل زشتم یه پرده‌ای انداختی و پوشوندی: سَترَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى با گناه و ظلم زیادم حلیمانه برخوردکردی: وَحِلمَكَ عَن كَثِيرِ جُرمِى چه اونایی که اشتباهی انجام دادم و چه اونایی که عمدی انجام دادم: عِندَ مَا كانَ مِن خَطَإى وَعَمدِى این جوری نبود همۀ گناهایی که کردم به خطا رفته باشه، نه، عمدی هم انجام دادم. ولی تو همه رو بخشیدی. وقتی من دیدم با من این طوری برخورد کردی، طمع کردم که از تو درخواستی بکنم که شایسته‌اش نیستم: أَطمَعَنِى فِى أَن أَسأَلَكَ مَا لَاأَستَوجِبُهُ مِنكَ. تموم شد؟ نه، صبر کنید. هنوز به اوج نرسیدیم. تازه تو دامنه و پایه‌ایم. @abbasivaladi