متن نامهی معروف به نامه ۹۰ امضایی در ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۹ خطاب به مرحوم هاشمی رفسنجانی(رییس جمهور وقت)
به نام خدا
جناب آقای رئیس جمهور
به طوری که همه میدانند انقلابی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران روی داد، دنباله حوادث و مبارزاتی بود که زنجیروار از یکصد سال پیش با قیام تنباکو آغاز گردید. هدف این مبارزات بریدن دست استعمار جهانخوار و رهایی ملت به خواب رفته ایران از بندهای کهنسال استبداد و نادانی و ناتوانی بود و برای رسیدن به آزادی و استقلال و عدالتخواهی. در این رهگذر دو سلسله قاجاریه و پهلوی از قدرت برکنار شدند. امید و انتظار ملت چنین بود که با انقلاب اسلامی ایران سرانجام نور آزادی و عزت استقلال و عدالت الهی بر ظلمت جهل، اسارت استبداد، ذلت فقر و سلطه بیگانگان غلبه خواهد کرد. اما صد افسوس که در دوازدهمین بهار انقلاب جای آزادی و رضایت و رهایی خالی است و از نظر اقتصادی و سیاسی بیش از هر زمان دست بسته و دست به سینه شدهایم.
متأسفانه تذکرات و هشدارهای ناصحان و خیرخواهان نادیده گرفته شده است و اکنون کشور عزیز ما در بنبست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا میزند. علیرغم وعدههای به مستضعفین و شعارهای پر طنین، طبقات محروم جامعه محرومتر و زیادتر شدهاند. در چنگال گرانی و گرههای زندگی گرفتارتر و از آینده خود مأیوستر، ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است.
به طور کلی و مختصر، پس از ده سال حکومت مطلقه انحصار و اختناق و انحراف، امروز در شرایطی زندگی میکنیم که:
۱) از نظر اقتصادی و اجتماعی و زندگی
بر شما و احدی پوشیده نیست که کشور ایران در اثر سالها جنگ خارجی، خروج از آرمانها و اهداف انقلاب و سوء مدیریت مسوولین و متصدیان، دست به گریبان بیسابقهترین بحران اقتصادی شده است که توام با تورم، بیکاری، کاهش تولید و تاراج سرمایههای خدادادی است. درآمد سرانه کشور به نرخ ثابت به کمتر از نصف سال ۵۶ تنزل یافته است. گرانی تصاعدی معیشت و غارت سرسامآور یک اقلیت وابسته به حاکمیت از یکطرف و محرومیتها و تنگناهای کمرشکن اکثریت از طرف دیگر، اختلافات طبقاتی و جدایی و کینهورزی را به حد اعلی رسانده است.
همگی نگران از سرنوشت خویش و مملکتاند و جوانان و کارکنان به دامن اعتیاد و ارتشاء یا فساد و فحشاء افتادهاند!
مردم ایران میخواهند بدانند چه جریانها و چه کسانی سرمایههای عظیم ملی را که یک رقم آن ۱۷۰ میلیارد دلار درآمد نفت است به باد دادهاند؟ تا آنجا که وزیر دارایی در مجلس میگوید کسری بودجه سال ۶۷ معادل کل درآمدهای ایران به اضافه ۷۶ میلیارد تومان بوده است! مردم ایران میخواهند بدانند چه اشتباهات و سوء سیاستها باعث شده است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران پس از آن همه طعنه و تندیها به ابرقدرتهای غرب و بتری جستن از سازمانهای سیاسی و اقتصادی جهان سرمایهداری، هم دست تمنا به صورت وام و مشارکت و به بهای از دست دادن استقلال و حیثیت کشور، به سوی صنایع و سرمایهها و سردمداران فاسد آنها دراز کرده است و هم برای اجرای آتشبس و خروج از حالت نه جنگ و نه صلح، امید و آبروی خود را به زیر سایه رأفت و لطف شورای امنیت و قدرتهای بزرگ برده است!
۲) از نظر آزادی و امنیت و از نظر معنوی و مدیریت
از آزادیهای عمومی و امنیتهای سیاسی و قضایی و اقتصادی و از حاکمیت قانون و ملت، آن طور که قانون اساسی مصوب آراء عمومی سال ۵۸ تعیین و تضمین شده است، چیزی جز خاطرات و آرزو باقی نمانده است. بندهای اختناق و انحصار سال به سال تنگتر و تیزتر شده است. نظام جمهوری با گامهای بلند، بهویژه بعد از بازنگری خود خواسته در قانون اساسی و اختیارات مافوق قانونی که رهبری و حاکمیت به خود دادهاند، سیر قهقرایی به ضد انقلاب مطلقه و به سلطنت موروثی روحانیت نموده است.
در زمانی چنین سیر قهقرایی به خود کامگی و اختناق در کشور ما روی میدهد که رهبران ستمگری و اسارت کمونیسم و فاشیسم با واقعنگری و جوانمردی از انحصارطلبی استعفا داده و به آزادی ملتها و کثرتگرایی بازگشت نمودهاند و در اروپای شرقی و در قارههای عقب افتاده، امانت آزادی و حقوق انسانی را به صاحبانشان برمیگردانند. از شیلی تا رومانی همه جا پرچم آزادی و حاکمیت مردمی به اهتزاز درآمده است و در حالی که در کوهستانهای دورافتاده هیمالایا مردم نپال تدارک جشن پیروزی بر استبداد را میبینند حاکمیت ما با خونسردی و تظاهر به استواری نظارهگری مینماید و به شعاردادن و ترویج شخصپرستی ادامه میدهد.
پا به پای زوال آزادی و امنیت، دو مصیبت دلخراشتر نیز دامنگیر ملت شده است. یکی انحطاط معنویت در زمینههای دینداری و اخلاق و وطنپرستی و دیگر آشفتگی و از هم گسیختگی مدیریت یا حکومت کشور.
به گونه آشکار و علیرغم وظایف و برنامهها و فشارهایی که از ناحیه رهبری و متولیان در راستای اجرا و اشاعه اسلام در ایران و در اقطار جهان پیش گرفته شده است.