فلسفه علویه ♑️ : قاعده علیت «۴» با توجه به ارتباط متعلق این ده حرف جر می توان از این ده خبر سه دسته میدان معنایی به دست آورد: 🧶 میدان اول: توحید عبادی در این میدان سه خبر، خاشع، خاضع و خائف جای می گیرد. 🔰 دو خبر خاشع و خاضع با حرف جر «لام» آمده است. لام در اینجا میتواند: 1⃣ تعلیل باشد. 2⃣ ملکیت باشد. 🔻 اما از آنجا که غالبا تعلیل لام به صورت علت غایی است، این لام تعلیل نیست؛ چون خضوع و خشوعی که به غایت خدا باشد در حیطه امور اختیاری است و در مواردی چون تکبر و گناه موجودات در فعل اختیاری خضوع و خشوع در برابر رب ندارند. پس گزاره «کل شی خاضع یا خاشع» در این موارد عمومیت ندارد و صحیح نیست، بلکه خضوع و خشوع اشیا در اینجا به اراده نیست، بلکه به امر الهی است. ♨️ پس لام نمی تواند تعلیل باشد و ملکیت است، ملکیت یعنی خضوع و خشوع هر چیزی در ید مالکیت خداست و مالکیت خدا حقیقی است یعنی: ↩️ قابل سلب نیست: همواره خداوند مالک است. ↩️ کامل است: یعنی بالاترین ملکیت که ملکیت وجودی شی است از آن خداست. ↩️ تام است: یعنی همه اجزای وجودی شی ملک خداست. ↩️ مطلق است: یعنی بدون قید و شرط ملک خداست. 🔻 پس هرچیزی، تنها به صورت کامل و تمام و بدون شرط نسبت به امر الهی تمکن دارد ↩️یعنی: توحید در عبادت، زیرا عبد به معنی ذلت، نرمی و انقیاد است و عبادت یعنی اظهار تذلل است که مصداق آن همان خشوع و خضوع است. یعنی شئ هم از درون و هم از بیرون مطیع امر مولاست یعنی هم در نفسش و هم در فعلش. و از این رو دو خبر با هم یک میدان متقابل را تشکیل می دهند که در خشوع تمکین فعلی است و در خضوع تمکین درونی. و این دو به سبب ضعف خود شی است. 🔰خائف با حرف جر «من» آمده است. در اینجا حرف من دو احتمال معنی دارد: 1⃣ سببیت: باید واژه ای در تقدیر گرفت مثل عظمت. معنی گزاره چنین است: «هر چیزی به سبب عظمت او ترسان است» این معنا با معنای خوف سازگار است زیرا خوف به سبب عظمت مخوف عنه است. 2⃣ مجاوزت: مِن دارای معنی دوری است و چون خاف خود با من متعدی میشود باب تضمین نیز نیست بلکه خود من دارای معنای دوری است و معنی گزاره چنین میشود: «هر چیزی از دوری او ترسان است» این معنا با عدم تقدیر ترجیح میابد. 🔻 دوری اختیاری در اینجا خروج از مقام است، زیرا محال نیست شی از دوری اختیاری از خداوند در عالم ماده هراسان نشود. چنان که گناه کاران چنین هستند پس دوری تکوینی باید مد نظر باشد که آن نیز محال است و احاطه خداوند به اشیاء بالسویه است. پس با توجه به اینکه دوری تکوینی از خدا محال است و دوری اختیاری در اینجا خروج از مقام است، پس باید معنی سببیت را در نظر گرفت. 🔰 یعنی:«هر چیزی از عظمت او ترسان است». و این اظهار ترس خود عبادت الهی است با این تفاوت که در خضوع و خشوع سبب آنها فقر ذاتی شی است در حالی که سبب خوف عظمت خداوند است. پس عبادت تکوینی اشیا از دو جهت است: ↩️ فقر ذاتی شئ ↩️ عظمت ذاتی خدا، که مسبب از غنای ذاتی اوست. زیرا لازمه غنای ذاتی لاحدی است و این لاحدی عظمت می آورد، که همان مفاد آیه: «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» است. فقر ذاتی سبب نیاز به علت است و غنای ذاتی است که مفهوم علیت را می سازد. زیرا تا غنای ذاتی نباشد شی نمیتواند سبب ساز و علت شود زیرا معطی شئ باید واجد شئ باشد. ✍️میرزا محمدرضاصفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh