ما دیگه از اول اردیبهشت مدرسه نمیرفتیم یعنی ماه رمضونو تعطیل بودیم ، فقط روزایی که امتحان داشتیم میرفتیم حوزه امتحان 😪 بعضی از رفقا صبح میرفتن خارج شهر و افطار میکردن ولی من دوست نداشتم این کارو انجام بدم(البته اگرم میخواستم شرایطش نبود 😅) دو سه روز اول خیلی سردرگم بودم میگفتم شب بخوابم صبح بشینم بخونم ، صبحم خوابم میبرد 😄 میگفتم روز بخوابم شب بخونم ، شبم خوابم میبرد 🤦🏻‍♂ به خودم اومدم دیدم سه روز گذشته و اینجانب فقط خوابیدم😴 خلاصههه شد شب چهارم ماه خدا کمکمون کرد و یه فرصت طلایی فراهم شد...