🔸این شخصیت که کالورو نام دارد، به صورت ضمنی نمادی از خود چاپلین است. هم مدل خاص نمایشهایش، هم مدل خاص لباسش و هم زندگینامهای که کالورو از خود تعریف میکند، شبیه به زندگی و بازیگری چاپلین است.
🔹در انتهای این فیلم، کالورو در حالی که آخرین نمایش عمرش را به خوبی بازی کرده و در حال تماشای دختری که از مرگ نجاتش داده میمیرد. این مرگ تلویحاً به مرگ خود شخص چاپلین اشاره دارد.
🔸چاپلین در آن سالها شهرت خود را از دست داده بود؛ زیرا نوع سبک کمدی او(اسلپ استیک صامت) از مد افتاده بود و جذابیت سالهای اول خود را نداشت. همچنین به دلیل فیلم عصر جدید و سخنرانی کمونیستی از سمت دولت آمریکا تحت فشار بود.
🔹در حدی که حتی فیلم «دیکتاتور بزرگ» او که به طور جدی به تمسخر هیتلر پرداخته بود، نتوانست نظر دولت را در مورد او تغییر دهد و حتی به دلیل دیکتاتور بزرگ همانطور که در کتاب «داستان کودکی من» نوشته از طرف دولت شماتت شد.
🔸همچنین رسواییهای اخلاقی و طلاقهای متعدد چاپلین باعث شده بود تا در افکار عمومی هم جایگاه خود را از دست بدهد. در آخر اینکه به دلیل عدم همکاری چاپلین با مغولهای هالیوودی(ابرکمپانی های یهودی) او از حمایت هالیوود هم بیبهره مانده بود.
🔹در دورۀ مککارتیسم و در حین اکران همین فیلم «روشناییهای صحنه» چارلی چاپلین از آمریکا اخراج شد و در زمان اکران روشناییهای صحنه در آمریکا حضور نداشت. او تا سالها اجازۀ ورود به آمریکا پیدا نکرد.
🔸همۀ اینها دلایلی هستند که چاپلین در فیلم روشناییهای صحنۀ مرگ خود را اعلام میکند. او میداند که دیگر کسی علاقهای به همکاری با او ندارد، مردم نگاه مثبتی به او ندارند و عمرش نیز به آخر رسیده است. به همین دلیل تمام این موارد را در شخصیت کالورو گنجانده است.
#یادداشت
#سلبریتی
🎓 مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲
سایت|
آپارات|
اینستاگرام|
ویراستی|
ایتا