سلام و خداقوت اینم باحال ترین خاطره زایمان😅👌 من سر دوتا زایمان اولم حدودا ۱۵ ساعت طول میکشید دردهام پس میدونستم طبق تجربه انقدر طول میکشه😬 سر زایمان سومم از صبح زود دردهام شروع شد کم کم و منم حمام رفتم و صبحانه خوردم و کارهاموکردم اما دردها هی بیشتر میشد من با خودم می گفتم خیلی زود بدنیا بیاد احتمالا نصف شب بدنیا میاد😓خلاصه اذان ظهر رو گفتن و منم با حال خرااااااب نمازنشسته خوندم که کلا همه جاش مشکل داشت😅ینی بعدا قضاشو خوندم😂بعد فقط همسرم خونه بود و خواهرشوهرم. بعد ناهار دیگه دیدن حالم خیلی بده ماشین گرفتن تا من ببرن بیمارستان بزووور لباس پوشوندنم دم در راهرو من دیگه نمیتونستم تکون بخورم هی می گفتم بچه داره دنیا میاد اینا می گفتن مگه الکیه بیا برییییم😒 تا اینکه در کمال ناباوری بچه یهو بدنیا اومد😃😃اما اونا هنوزم باورشون نمی شد می گفتم دنیا اومد خواهرشوهرم میگفت اشتباه میکنی حتما احساس میکنی😑🤦🏻‍♀(آخه بچه لای چادرم بود نمیدیدنش)👼🏻 منم نشونش دادم گفتم ایناها😐😁 خلاصه اینا تو شوک بودن اما من راااااحت😇😇😇رو ابرا بودم شوهرم کم مونده بود گریه کنه😥😱😨 یادمه اونموقع چون من راحت شده بودم و خوشحال بودم فقط تو دلم به قیافه های اون دوتا می خندیدم بنده خدا ها داشتن سکته میکردن😱😂 دیگه اورژانس اومد و بقیه کارها و انتقال به بیمارستان انجام شد😊☺️ (پی نوشت: این قضیه عادی نبود و راز مهمی داشت😍) http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686