خودآموز پیروزی در انتخابات و پاسخگویی! یکی از مریدان شیخ را پرسید: چه‌گویی در حقّ این مخالفان و معاندان که هزارسخن درباب دولت شما گویند؟ شیخ خنده‌ای کرد و گفت: آنچه گویند همه شبهت باشد و تهمت و اگر من خواهم در پنج دقیقه همه را پاسخ گویم! مرید گفت: لطف بسیار باشد اگر این ملاعین را پاسخی گویی که ما و دیگر مریدان سخت درمانده‌ایم. شیخ گفت: گفتم «اگر خواهم...» و من اکنون نخواهم که بخواهم! گویند که پنجاه‌سال گذشت و پاسخی از شیخ نشنیدند. دوران انتخاب از ایران سخن بگو از روزهای خوب و درخشان سخن بگو از وضع افتضاح ترافیک شهرها از چاله‌چوله‌های خیابان سخن بگو از اینکه مشکلات قدیمی مملکت راحت شود به دست تو آسان سخن بگو وقتی که حرف می زنی از فقر و از رکود از جنس‌ها که می‌شود ارزان سخن بگو دربین وعده‌های خودت بغض هم بکن با یک صدای خسته و لرزان سخن بگو آبی ندارد آن‌همه وعده برای خلق دارد ولی برای شما نان، سخن بگو! وقتی که انتخاب شدی تا به چندسال از اینکه مملکت شده ویران سخن بگو از این بگو که قبلتری‌ها مقصّرند از دست‌های دولت پنهان سخن بگو پروندۀ تمام ادارات را بریز بر روی میز و دایماً از آن سخن بگو یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت از روسریّ و موی پریشان سخن بگو دنیا به‌غیر دهکده‌ای نیست پس بیا از کدخدا و از ده و از خان سخن بگو تا تن دهند مردم نالان به درد تب از مرگ، از نهایت انسان سخن بگو از سایه های جنگ که گسترده روی شهر از کودکان مات و هراسان سخن بگو.... وقتی که وعده‌ها همگی رنگ باختند از ارزش سکوت خموشان سخن بگو