اگر انقلاب نمی‌شد چه می‌شد؟ (بخش دوم) صدّام حسین که تا بیش از انقلاب بیش از صدبار به خاک ایران تجاوزکرده بود، با ارتشی آماده در آن‌سوی مرز آماده بود که به‌محض اینکه شاه سرش را زمین بگذارد و کشور دچار بحران شود، به ایران حمله کند؛ کاری که به فاصلۀ کوتاهی بعد از انقلاب کرد و اگر ملّت ایران از خجالتش درنیامده بودند، طومار این کشور را درهم ‌پیچیده بود؛ نفوذ شوروی در ایران درحدّی بود که نمی‌شد آن را نادیده گرفت. عوامل این کشور حتّی در ارتش هم نفوذ داشتند. درهمان‌سال‌ها سرلشکر مقرّبی، از فرماندهان رده‌بالای ارتش به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شد؛ تفکّر کمونیستی تفکّر غالب در ایران آن روزگار بود. دانشگاه‌ها عمدتاً در اختیار این اندیشه بود و روشنفکران چپ در مراکز مهمّی مثل مطبوعات و مراکز فرهنگی و آموزش و پرورش نفوذ جدّی داشتند؛ تمام این واقعیّت‌ها ایران را مستعدّ مداخلۀ شوروی و کمونیسم بین‌المللی و، به احتمال قابل توجّه، رخ‌دادن حوادثی چون کودتای سرخ و سرنوشت سیاهی چون افغانستان می‌کرد؛ اگر یک کودتای سرخ ایران را به قعر افغانستان پرتاب می‌کرد، یقیناً امریکا و غرب دست‌روی‌دست نمی‌گذاشتند و نتیجتاً ایران تبدیل به میدان درگیری نظامی ابرقدرت‌ها و جولانگاه تروریست‌ها می‌شد؛ به احتمال قوی‌تر عوامل وابسته به غرب در صورت پیش آمدن بحران جانشینی دست به کودتا می‌زدند که احتمالاً دست‌به دست شدن قدرت و کودتاهای پی‌درپی و خونین را در پی داشت. فرماندهان ارتش بعداً در جریان انقلاب ثابت کردند که قدرت ادارۀ کشور را ندارند و در مواجهه با بحران مثل یک گلولۀ برف آب می‌شوند؛ راه حل دمکراتیک و تعیین تکلیف جانشین شاه از طریق انتخابات، حتّی نیم‌بند، در آن روزگار محال بود؛ چون مردم ایران تجربۀ واقعی از انتخابات و صندوق رأی، دست کم در طیّ تقریباً سه‌دهۀ آخر حکومت شاه نداشتند؛ برهمۀ این‌ها بیفزاییم فقدان پایگاه مردمی حکومت شاه را که حتّی اگر شاه و حکومتش بیمار نبودند، پایان خوشی را برای آن‌ها ترسیم نمی‌کرد. به هرحال هرچه می‌شد یا نمی‌شد، یقیناً حکومت پهلوی، بهشت برین ادّعایی رسانه‌های ضدّ ایرانی، نمی‌توانست ادامه بیابد. عظمت ملّت ایران در این بود که دست روی دست نگذاشت و اجازه نداد باد مخالف تاریخ بر خیزابه‌های حوادث و خواست قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها و نزاع قدرت خاندان حاکم او را به هرجا خواست ببرد و سرنوشت او را رقم بزند. @faslefaaseleh