واکسی پیر
یکعمر
با کفشهای کهنه همینجا نشسته بود
یکعمر
مینشست همینجا کنار راه
در نیمروز داغ،
در گرگ و میش سرد سحرگاه و شامگاه.
امروز جای خالی او تکیه داده است
بر جای او...
زینپس چه کس
بر کفشهای رهگذران واکس میزند
بر چهرههای سربهگریبان یخزده
لبخندهای گرم و پراحساس میزند؟!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#نیمایی
@faslefaaseleh