﷽
شادی انگلیسی؟!
من با هرکسی وفا و صبر کنم، با
#شیعۀ_انگلیسی ناسازگار، بیرغبت و بیصحبتام! جماعتی که اوج فهم و نهایت درک و سطح شعور و عمق تحلیل و غنای تلقی ایشان از «دیانت، ولایت، برائت و سیاست» برابری میکند با فال قهوه گرفتن کولیهای فالگیر حاشیه پارک ملت! فرقهای که با نمونه ژنریکشان
#وهابیت_تکفیری دو روی یک سکهاند.
این روزها در حالی که هر فطرت پاکی از هجرت آن قهرمانِ جاوید نشان که نه آسمان ناماش را از یاد خواهد برد و نه زمین، غمگین است، این لاشعوران افراطی برای پایان باشکوهاش آشکارا مرتکب شادی، هلهله و پایکوبیاند!
آن هم فقط به این دلیل که آن آفتاب تابان، که بر خارستان و گلستان یکسان تابید و چون باران باطراوت، بر خشک و تر یکسان بارید، مدافع رنجدیدگان غزۀ سُنی و یا حرمتگذار باورها و معتقدات همکیشان مسلمان خود بوده است!!
چند ماه پیش تهران، با دو تن از این قماش، به اجبار و اکراه تا پاسی از شب گفتوگویم درگرفته بود؛ از بیحرمتیشان به رهبر و ریشخندشان به نظام و انقلاب و .. که بگذرم، همنوا با دشمنانِ این شهید پرآوازه، با تخفیف و تحقیر و تمسخر مدعی بودند: نصرالله در همین بیت و در قفای رهبرش، در ایران پنهان است و مردم و سربازاناش را تنها گذاشته و دور از میدان مدام به شکل ویدئو کنفرانس، اَمریههای جنگسالارانه صادر میکند!
در حالی که شهادت مظلومانه او در دل میدان، بر همگان نمایان کرد سیاووش نه از آتش میهراسید و نه از سوختن میگریخت که:
افروختن و سوختن و جامه دویدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت
#علی_خسروی|
فصل حضور
https://eitaa.com/faslehozur