🌙 نانویسنده کیست؟ امروز صبح رفتم پژوهشگاه که دو کار ویرایش تحویل دهم. اولین معلم ویرایشم، آقای حامد هم آنجا بود. دیدنش بعد از دوازده سال مسرت بخش بود و همه خشمم از متن به‌هم‌ریخته ای که دو روز صرف پاورقی‌هایش کردم، فرونشست. پاورقی‌هایی که باید نویسنده می‌نوشت و رنج ننوشتنش را من متحمل شدم. من که می‌گویم چنین شخصی شایسته عنوان نویسنده‌ نیست. کسی که کارش سراسر کپی پیست است و به خودش زحمت نمی‌دهد متنش را هرس کند و سوتی ندهد از اینجا و آنجا کپی کرده و فقط برای گرفتن امتیاز و ارتقای رتبه، زحمتِ کپی کردن را کشیده، بدون هیچ آورده‌ای برای خواننده‌اش، نانویسنده است. من که خواننده‌اش نیستم، از مردم عادی هم خبر دارم وقتی بخواهند به حج مشرف شوند، چنین تحفه ای را تورق نمی‌کنند. پس برای که نوشته این همه سیاهه را؟ معلمم و سرویراستار هر دو می‌گفتند هرچه به این دست از آدم‌های دست به قلم می‌گوییم شیوه‌نامه را رعایت کنید یا متنتان را بعد از کار ویراستار بخوانید و بازبینی کنید، گوش نمی‌دهند و می‌گویند می‌خواهم همین‌طور چاپ شود. نقل است قدیم ترها کسی به شخصی چاه کن گفت: فلان‌جا را بکن. چاه کن گفت: اینجا که آب نیست! گفت: همین که می‌گویم، بکن. چاه کن جواب داد: ولی زحمت بی‌فایده است، به آب نمی‌رسیم. گفت: بنده خدا، برای من آب هم نداشته باشد، برای تو که پول دارد. یقین دارم آن چاه کن چه به آب برسد، چه نرسد، مزدش را تمام و کمال می‌گیرد، ولی ما که فقط وقت ویرایش، عنوان مقدس و مبارک «چشم دوم نویسنده» بهمان اطلاق می‌شود، پولی به موقع و سروقت برای‌مان ندارد و اگر تلاش کنیم متن نانویسنده را به آنچه در ذهن دارد، نزدیک یا وظایفش را به او یادآوری کنیم، موجودی مزاحم محسوب می‌شویم. برای همین خودخواهی نانویسنده‌هاست که حرفمان اثر ندارد و چون اثر ندارد، هرچه می‌خواهند می‌نویسند و بازار پر شده از متن‌های آشفته و بی سر و ته. @fatemehrajabi_beheshtabad