✍️فاطمه رجبی هیچ وقت فکر نمی‌کردم برف سوژه نوشتنم شود. آن موقع که از برف نوشتم، قم نبودم، به دروه آموزشی آل جلال به تهران رفته بودم. یک ماه پیش. استاد رکنی از اهمیت فضاسازی در داستان و استفاده نکردن از تصاویر دست دوم فضای مجازی برای نوشتن گفت. سفارش کرد بروید سوژه و محیط را لمس کنید، بدون گوشی. اصلاً بدون گوشی سفر کنید. گوشی پدر نوشتن نویسنده‌ها را درآورده. از روز اول که به تهران رفتم، برف بارید تا روز آخر دوره، یعنی سه روز بعد. حیاط مجتمع فرهنگی آدینه پر از برف بود و تنها چیزی که می‌شد توی محیط لمسش کرد، برف بود. سفیدی و سردی برف، مچاله شدن دست‌ها توی سرمای برف و بردن دست‌ها کنار دهان و هاهاکردن برای گرم کردنشان، آب شدن برف توی دست، لیزخوردن روی زمین و ساختن آدم‌برفی را از دل این برف حس کردم. شب آخر دوره گفتند داستانی روایی درباره دوره بنویسید. داستانم را نوشتم و اول شدم. این یعنی فضاسازی، بدون کمک از عکس‌های دست دوم گوشی، بدون فیلتر. سوژه داستانم، پسرکم بود و برف. حالا قم برف آمده و پسرکم دارد برف را لمس می‌کند. تا پیش از این فقط توی کتاب‌ها برف را دیده و برایش آرزویی شده بود. خدا هوای همه را دارد، بیشتر از همه، هوای دل کودکان را. @fatemehrajabi_beheshtabad