هش کنند صحیح بخاری را خیلی برایش احترام قائلند این روایت آنجاست که جابر بن سماره گفت که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «الائمه من بعدی اثناعشر»[5]. خلفای به حق پیامبر(ص) در بعضی از روایات دارد «الامراء من بعدی»[6] بعضی روایات دارد من بعدی اثناعشر خلیفه بعضی ها دارد من بعدی اثناعشر قیم دوازده تا قیم دوازده تا ولی دوازده تا خلیفه دوازده تا امیر بعد از من است آن وقت انسان وقتی نگاه می کند توجیه این حدیث را شارح ترمذی ابو حاتم در شرح این حدیث می گوید من خلفاء را شمردم تا روزی که خلافت منقرض شده دیدم چهل تا خلیفه آمده پیامبر چه فرموده؟ فرموده دوازده تا شمردم دیدم چهل تا دوازده تا را به چه کسی بزنم گفت دیدم اگر از اول حساب کنم دیدم که یزید نمی شود خلیفه پیامبر حساب شود با آن جنایاتش با آن بفرمایید جرمهایش فرمود آمدم خوبهایشان را جدا کردم شش هفت تا بیشتر نشد حالا خودش می شمارد خلفای اربعه را می شمارد چهارتا عمربن عبدالعزیز پنج تا یکی دو نفر دیگر از جاهای دیگر پیدا کرده می گوید هر چه در این چهل تا گشتم کسی که مثلا حالا به ضأن او که عالم اهل سنت است می گوید گفتم که چهارتا اولی خلیفه اول دوم سوم بعد علی بن ابیطالب بعد امام حسن پنج تا بعد عمر بن عبدالعزیز شش تا یکی دو نفر دیدم به دوازده تا نمی رسد لذا می نویسد من این حدیث را نمی فهمم این جمله شارح ترمذی است آن وقت جناب بفرمایید سیوطی و دیگران می گویند نه منظور پیامبر همان دوازده خلیفه اول است از خلفای چهارگانه به تعبیر آنها امام حسن معاویه یزید بن معاویه معاویه صغیر مروان عبدالملک و بچه هایش می شوند دوازده تا سلیمان بن عبدالملک می شود آخریشان ولید بن عبدالملک که می نشست در حوض شراب آن قدر شراب می خورد که حوض می رفت پایین این می شود یکی از ائمه جناب سلیمان بن عبدالملک بفرمایید با آن جنایاتش می شود یکی از آن افراد عبدالملک مروان با آن فرماندارهایی مثل حجاج با آن آدمکشی هایش معاویه با آن حجر به شهادت رساندنش با آن عمر بن حمق به شهادت رساندنش با آن در صفین مقابل امیرالمؤمنین ایستادنش می شود یکی از این دوازده تا چرا حدیث را درست معنا نمی کنید چرا حدیث را می گوید نه مطمئنا ابن اثیر می گوید ابن اثیر از علمای بزرگ اهل سنت است صاحب البدایه النهایه کتابهای متعدد دارد می گوید یک چیز را به شما بگویم مسلم این دوازده آن دوازده امام شیعه نیست هر توجیهی می خواهید برایش پیدا کنید اما این نیست چون اینها به امامت به خلافت به ریاست نرسیده اند همه آنها اینها نیستند در صورتیکه کلمه خلیفه یعنی جانشین خلیفه الزامش آن کسی نیست که مقام خلافت به او برسد اگر خلافت کسی غصب شد عنوان از او غصب نمی شود ببینید این توجیهی است که متأسفانه می بینید شما حالا بعضی ها مثل تفسیر خلفا به ائمه اثنی عشر شیعه محمود ابوریه یک مقداری با انصاف وارد شده گرچه خود حوزه اهل سنت به شدت علیهش ایستاده اند و کتاب علیهش نوشته اند یک کتاب نوشته ایشان ازواب علی السنه در این کتاب آمده این حدیث را مطرح کرده به این حرفها خندیده این توجیهات را مسخره کرده می گوید این حرفها چیست که سیوطی و ابن اثیر می زنند البته با صراحت نگفته منظور ائمه شیعه اند اما در پاورقی می گوید من رفتم خدمت بعضی علماء شیعه این را برایم توضیح دادند و فهمیدم معنایش درست است اینها درست می گویند بعضی از آنها که با دیدگاه روشنفکری وارد شدند در این حوزه مخصوصا در کشور مصر کتابهایی که نوشته می شود یک مقداری در مورد این روایت بهتر معنا کردند اما شما نگاه کنید چقدر تلاش شد ابن را از امام حسن و امام حسین و فرزندان جدا کنند الائمه من بعدی اثنا عشر را جدا کنند اهل بیت را عام کنند من کتابی را در عربستان گرفتم دارم در منزل شاخه های اهل بیت را توجیه می کند خاندان عقیل خاندان پیامبر یکی یکی زنهای پیامبر یعنی اهل بیت می شوند یک مجموعه فامیل های گسترده ای کجا خدا از یکی از آنها رجس را دور کرده«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[7] . انما حصر است اراده اراده تکوینی است رجس شامل همه معاصی می شود می شود در خاندان پیامبر گفت تمام آل عقیل تمام آل جعفر تمام زنهای پیامبر تمام اینها بفرمایید پاکند پاکیزه اند هیچ معصیتی نداشتند اصلا نمی شود یک چنین چیزی را ملتزم شد برای اینکه زیر بار عصمت دوازده امام نروند آمدند نظریه عدالت صحابه را مطرح کردند گفتند صحابه پیغمبر یعنی کسانی که پیامبر را دیده اند و مؤمن از دنيا رفته اند تمام اینها عادلند هر کس هم به آنها ناسزا بگوید کافر است هر کس هم که ناسزا بگوید جهنم می رود خالد بن ولید یکی از اینها است خالد بن ولید مالک بن نویره را کشت با همسرش زنا کرد همسر به اصطلاح مالک بن نویره خبر رسید به خلیفه در مدینه هیچ برخوردی با او نکرد ابوبکر هیچ برخوردی خوب حالا این خالد بن ولید آدم عادلی است کد