5- پند دادن برای آنکه انسان مسیر درست سعادت را انتخاب کند، علاوه بر بیرون آمدن از عالم غفلت و به دست آوردن بینش‌های صحیح و ضروری؛ باید دل او نیز در گرو آن بینش‌ها قرار گیرد؛ ولی توجه به مادیات و پیروی از هواهای نفسانی انسان را سنگدل ساخته و گرایش به حقایق را در او کاهش می‌دهد. در چنین موقعیتی، ضروری‌ترین عنصر مورد نیاز، عاملی است که دل او را رام کند و به حالت فطری نخستین بازگرداند. آن عامل، «پند و موعظه» است. به همین دلیل یکی از نام‌های قرآن «موعظه» است. آیات گوناگونی به این هدف (موعظه کردن) تصریح کرده؛ مانند «یَا اَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَه مِّن رَّبِّکُم؛[۴۴] ‌ای مردم، شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد». پذیرش حقایق، غیر از آگاهی از آنها است. کم نیستند افرادی که با آنکه حقیقت برایشان روشن شده، از پذیرش آن سر باز می‌زنند و در برابر آن مقاومت و حتی جبهه‌گیری می‌کنند. قرآن مجید از افراد و گروه‌هایی نام می‌برد که در برابر ادعاهای حق انبیا، در عین یقین داشتن به آنها، موضع مخالف گرفته و تسلیم نشده‌اند و به‌ویژه برتری‌طلبی و ستمگری آنان سبب شده است که حاضر به پذیرش حقایق نشوند: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا اَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛[۴۵] آیات الاهی را در عین آنکه بدان‌ها یقین داشتند، به دلیل ستمگری و برتری‌طلبی انکار کردند». نقش «موعظه» این است که زمینه را برای پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد. نکته شایان توجه آنکه موعظه‌های قرآنی صرفاً بر اموری که شهرت دارد (مشهورات) و مورد قبول توده مردم است، متکی نیست؛ بلکه آنچه در مواعظ قرآنی رعایت می‌شود، تکیه بر امور درستی است که فهم آن آسان و همراه با تعابیری است که دل را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مشهور بودن آن به دلیل پشتوانه برهانی یا فطری آن است. برای مثال به این موعظه قرآن توجه کنید: «قُلْ اِنَّمَا اَعِظُکُم بِوَاحِدَه اَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّه؛[۴۶] بگو همانا شما را یک موعظه می‌کنم؛ برای خدا به‌ پا‌ خیزید و به تنهایی و یا با هم‌اندیشی درباره نبوّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) بیندیشید و ببینید که او جن‌زده نیست». روی سخن در این موعظه با منکران نبوّت است که با نزول قرآن به عنوان معجزه الاهی و درخواست همانندآوری، نبوّت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) برایشان به اثبات رسیده بود؛ ولی برای بهانه‌جویی یا در اثر شبهه‌ای که مغرضان مطرح کرده بودند، چنین می‌پنداشتند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) ـ نعوذ بالله ـ جن‌زده شده یا تحت تاثیر نیروهای دیگر، تصور کرده که پیامبر است. قرآن از مرحله استدلال که همانندآوری است، گذشته و می‌فرماید: چون شما در مقام استدلال نتوانسته‌اید همانند قرآن را بیاورید، پس پیامبری رسول گرامی‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) ثابت شده است؛ ولی برای آنکه دل‌های آنان را تسلیم این حقیقت کند، می‌فرماید: «بیندیشید و ببینید که او جن‌زده نیست.» اگر کسی از نیروی تفکر خود، به دور از تعصب، کمک بگیرید، نبوّت او را تصدیق خواهید کرد. موضوع «موعظه» در این آیه مطلب حقی است که قبلاً بر آن استدلال شده و در اینجا به طریقی آسان و روشن و به منظور رام ساختن دل‌ها، زدودن زنگارهای عقل و دل و تحت تاثیر اغراض و انگیزه‌های مخالف حق قرار نگرفتن، این موعظه را ارائه می‌دهد.