میلاد پربرکت پیامبر مکرم اسلام و حضرت امام صادق علیهماالسلام دلسوزِ دیگران امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند : الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ‏ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ … مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند… [الکافی ؛ جلد ‏۲ ؛ صفحه ۱۶۶] باید ما دلسوز دیگران باشیم مثلا : چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم) ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم اگر کاری از دستمان بر نمی آید ؛ لااقل غصه بخوریم مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و … پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی ! داستانک ۱: حجت الاسلام قرائتی می فرمودند: آیت الله العظمى گلپایگانى‏ سر درس بود. من نشسته بودم. مى‏گفت: گاهى که متوجه مى‏شوم ،طلبه‏ها کم درس مى‏خوانند، از غصه تب‏ مى‏کنم. گفتم: اگر بچه‏هاى من مردود بشوند، داد مى‏زنم ولى تب‏ نمى‏کنم. آیت الله گلپایگانى‏ براى پسر مردم تب مى‏کند، ولى من براى بچه ‏هاى خودم تب نمى‏کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴] داستانک ۲: شخصی تعریف می کرد : در تاکسی نشسته بودم . ناگهان موتوری با سرعتی عجیب ، از کنارمان گذشت با خود گفتم : الان مغزش متلاشی می شود و عبرتی خواهد شد برای دیگران دیدم سریع راننده تاکسی پولی را در آورد و داخل قلک صدقه گذاشت . متوجه شدم، برای سلامتی آن موتور سوار این کار را کرد و فهمیدم ،چقدر دلسوز دیگران است (به بهانه میلاد پربرکت پیامبر مکرم اسلام و حضرت امام صادق علیهماالسلام) آخرین کلام پیامبر و امام صادق چه بود ؟ مردم نوعاً علاقه‌مندند که آخرین سخن و گفتار پایانی شخصیت‌های بزرگ و انسان‌های قدّیس را بدانند و کدام شخصیت همانند رسول خداست و چه کسی به پایه‌ی کمالات آن بزرگوار می‌رسد و چه کسی است‌که نخواهد آخرین‌کلام پیامبراکرم وسخن پایانی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله را بداند و بفهمد؟ جابر بن عبدالله می‌گوید: کعب الاحبار از عمر پرسش‌کرد: «آخرین سخن پیامبر چه بود؟» او گفت: «از علی علیه السلام بپرس!» کعب به نزد حضرت علی علیه السلام آمد و همین پرسش را از آن حضرت نمود. علی علی علیه السلام فرمود: اسندت رسول الله الی صدری فوضع رأسه علی منکبی فقال: الصلاه الصلاه رسول خدا را به سینه خود گرفتم پس سر مبارکش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز. [فضائل الخمسه من الصحاح السته ؛جلد ‏۳ صفحه ۳۸ ] آخرین توصیه امام صادق نیز نماز است قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ علیه السلام:‏ لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاهُ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا یَنَالُ‏ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاهِ. امام کاظم علیه السلام می فرمایند:پدرم در هنگام مرگ وصیت کرد ما را و فرمود:شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد [ وسائل الشیعه،جلد ۴ ، صفحه ۲۴] داستانک: داماد حضرت امام خمینی(ره) می گوید: حضرت امام ، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کردند که (اگر کسی نمازش را سبک بشمارد، از شفاعتشان محروم می شود.) من یک بار به ایشان عرض کردم: (سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص نمازش را یک وقت نخواند و یک وقت نخواند.) گفتند نه این که خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است که وقتی ظهر می شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است. [ هزارو یک نکته درباره نماز حکایت ۷۲۷]