سوال⁉️ خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: خداوند كسي را نمي دهد مگر اينكه خودش بخواهد اما در جايي ديگري آمده است: خداوند نمي خواهد آنها شوند رابطه اين چيست؟ آيه اي که مورد استناد اين پرسش بود چنين است «انّ الله لا يُغيِّرُ ما بقوم حتّي يغيّرو ما بانفسهم»[1] خداوند سرنوشت هيچ قومي و «ملّتي» را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنها خود تغيير دهند، كه در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصري آمده است[2]، يك قانون كلي و عمومي را بيان مي كند، قانوني سرنوشت ساز و حركت آفرين و هشدار دهنده! اين قانون كه يكي از پايه هاي اساسي جهان بيني و جامعه شناسي در اسلام است، به ما مي گويد: مقدرات شما قبل از هر چيز و هر كسي در دست خود شما است و هرگونه تغيير و دگرگوني در خوشبختي و بدبختي اقوام در درجه اوّل به خود آنها بازگشت مي كند.[3] و اين يك سنّت تغيير ناپذير الهي است. فيض و رحمت خدا بيكران و عمومي و همگاني است، ولي به تناسب شايستگي ها و لياقت ها به مردم مي رسد. در ابتدا خدا نعمتهاي مادّي و معنوي خويش را شامل حال اقوام مي كند. چنانچه نعمتهاي الهي را وسيله اي براي تكامل خويش ساختند و از آن در مسير حق مدد گرفتند و شكر آن را كه همان استفادة صحيح است بجا آوردند، نعمتش را پايدار، بلكه افزون مي سازد؛ امّا هنگامي كه اين مواهب وسيله اي براي طغيان و سركشي و ظلم و بيدادگري و تبعيض و ناسپاسي و غرور و آلودگي گردد، در اين هنگام نعمت ها را مي گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مي كند. بنابراين دگرگونيها همواره از ناحية ما است وگرنه مواهب الهي زوال ناپذير است.[4] پس آنچه كه اين آية شريفه در مقام بيان آن است اين است كه سعادت و خوشبختي و شقاوت و بدبختي همة انسان ها و سرنوشت دنيوي و اخروي آنها را خودشان رقم مي زنند. و خود راه ضلالت و گمراهي و يا هدايت و رستگاري را بر مي گزينند. در مقابل اين آيات، آيات ديگري وجود دارد كه هدايت و ضلالت را به دست خداوند مي داند: «من يهد الله فهو المهتدي و مَن يُضلِل فأولئك هم الخاسرون»[5] آن كس را كه خدا هدايت كند هدايت يافته «واقعي» اوست و آن ها را كه گمراه سازد زيانكاران آنهايند. يا در آية 213 سورة بقره مي خوانيم «و الله يهدي من يشاء الي صراط المستقيم» خداوند كسي را كه بخواهد به راه راست هدايت مي كند. و در آيه 93 سورة نحل آمده است: «ولكن يضلّ من يشاء و يهدي من يشاء» ولي او هر كسي را بخواهد هدايت مي كند و هر كسي را بخواهد گمراه. و شبيه اين تعبير كه هدايت و ضلالت را فعل خداوند مي شمرد و هر دو را به او نسبت مي دهد در بسياري از آيات قرآن مجيد به چشم مي خورد.[6] در مورد اين كه رابطه بين اين دو دسته از آيات و نحوة جمع آنها چگونه بايد باشد، تفاسير مختلفي[7] ارائه شده است. و ما در اين جا دقيق ترين تعبيري كه با همة آيات هدايت و ضلالت سازگار است و همة آنها را به خوبي تعبير مي كند، بي آنكه كمترين خلاف ظاهري در آن باشد را، بيان مي كنيم. هدايت در لغت به معناي دلالت و راهنمائي تؤام با لطف و دقت است[8] و آن را به دو شعبه تقسيم كرده اند: «ارائه طريق» و «ايصال به مطلوب» و به تعبير ديگر «هدايت تشريعي» و «هدايت تكويني». با اين توضيح كه: گاه انسان راه را به كسي كه طالب آن است، با دقت تمام و لطف و عنايت نشان مي دهد، اما پيمودن راه و رسيدن به مقصود به عهدة خود اوست. «هدايت تشريعي، ارائه طريق». ولي گاه دست طالب را مي گيرد و علاوه بر ارائه طريق او را به مقصد مي رساند «هدايت تكويني، ايصال به مطلوب». هدايت تشريعي به معناي ارائه طريق جنبة عمومي و همگاني دارد و هيچ قيد و شرطي در آن نيست. چنانكه در آية 3 سورة دهر آمده «انّا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً» ما راه را به انسان نشان داديم خواه شكر گذاري كند يا كفران. و در آية 51 آل عمران مي خوانيم. و انك لتهدي الي صراط مستقيم: تو همة انسان را به صراط مستقيم دعوت مي كني.[9] 👇👇