نهی‌ از آرایش یکی از دوستان می‌گفت: فرزندم بیمار شده بود. او را برای معاینه نزد پزشک بردم. در سالن انتظار، جمعیت بسیاری منتظر نشسته بودند. چون جای نشستن نبود، در گوشه‌ای ایستادم تا نوبتم فرا رسد. ناگهان چشمم به خانم منشی افتاد که به شکل محسوسی صورتش را آرایش کرده بود. با خود فکر کردم، چه باید بکنم؟ آیا از کنارش بی‌توجه بگذرم؟ در این صورت، جواب خدا را چه بدهم؟ یا به او تذکر دهم؛ ولی چگونه باید این کار را بکنم؟ ممکن است برخورد خوبی با من نداشته باشد. ناگهان، فکری به ذهنم رسید. یک برگه کوچک کاغذ برداشتم و روی آن نوشتم: خانم محترم! مرا ببخشید که به شما تذکر می‌دهم. آرایش‌کردن شما میان مردان نامحرم صحیح نیست. شاید بگویید به من مربوط نیست و نباید در امور شخصی شما دخالت کنم؛ ولی من مجبور شدم این کار را بکنم. چون اگر نگویم، خداوند مرا مؤاخذه خواهد کرد. من در واقع برای نجات خودم به شما تذکر می‌دهم. نامه را نوشتم و پس از آنکه پزشک فرزندم را معاینه کرد، هنگام خروج از سالن انتظار، کاغذ را روی میز منشی گذاشتم و به ایشان گفتم: این، مال شماست. سپس، از آنجا خارج شدم. هفته بعد، به دلیل آزمایشی که پزشک داده بود، دوباره به آن مطب رفتم. نگاهم به منشی افتاد. صورتش عادی بود و از آرایش‌های گذشته خبری نبود. خدا را شکر کردم که توانستم با این روش ساده، مسلمانی را از گناه باز دارم. 🧊فهرست امر به معروف و نهی از منکر https://eitaa.com/fatemi222/4609