امشب از زبان امیرالمومنین برات روضه بخونم ▪️خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت ▪️خواستم گریه کنم طعنه ی اعداء نگذاشت ▪️آن زمانی که در خانه عدو آتش زد ▪️خواستم من بروم ، أم أبیها نگذاشت ▪️دیدنِ میخ درِ خانه مرا آتش زد... آخ بمیرم هر دفعه امیرالمومنین از این در رد میشد چه حالی داشت... ▪️دیدنِ میخ درِ خانه مرا آتش زد ▪️خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت مگه چه اتفاقی افتاده بود بگم و رد بشم نوشته اند وَ نَبَتَ المِسمار فی صَدرِها (۱) نه اینکه مسمار به سینه اصابت کرد مقتل میگه یه جوری خورد کأنّ مسمار از سینه بیرون آمد و نَبعَ الدَّم مِن ثَدیِها خون داره از سینه فواره می‌زنه ۵۰ سال بعد توی گودال هم همین اتفاق افتاد وقتی نانجیب تیر سه شعبه رو زد ارباب ما نتونست از جلو در بیاره خم شد و این تیر رو از پشت سر درآورد فَانبَعثَ الدَّم کـَالمِیزاب (۲) دیدن خون مثل ناودان داره فواره می‌زنه دست گرفت زیر این خونها به صورتش کشید صورت ابی عبدالله با خون قلبش خضاب شد برا همین امام زمان اینطور سلام میدند السلام علی الشَّیبِ الخَضیب... به قصد فرج امام زمان ناله بزن یا حسین..... 📚منبع: ۱. الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 16 ۲. مقتل الحسین به دست خوارزمی، ج 2، ص 34;