eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4هزار دنبال‌کننده
69 عکس
66 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند کنار حرم با صفای ابی عبدالله... 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم 🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله شب عاشوراست امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا صدای هلهله دشمن بلند شد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید... صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم میخواهی بری برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... صدا زد: و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند دور حضرت را گرفتند ... دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه... صدا زد زینبم خواهرم... تا صدای تکبیر منو میشنوید... بدونید من هنوز زنده ام ... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند راوی میگه دیدند یک خانمی... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه...‌ وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل بی بی زینب... صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم
🔸دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب 🔸دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب 🔸حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم 🔸در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب 🔸عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام 🔸با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب 🔸ایل و تبار من همگی نوکر تواند 🔸من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب 🔸شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان 🔸افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب 🔸لعنت به آن کسی که سرت را بریده است 🔸در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب 🔸تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد 🔸ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب روز عاشوراست... روز مصیبت عظمی است... امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه می‌کنند یااباعبدالله... امام صادق علیه السلام فرمود... أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ  مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...  أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ‏ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه... دلت آماده است بریم کربلا... آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا... 🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم 🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله 🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد 🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله سید بن طاووس میگه... فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً... از شدت‌ تشنگی و خستگی..‌. لحظه ای ایستاد استراحت کنه.‌.. نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد... پیراهن عربی رو بالا زد.... میخواد خون از صورت مبارک پاک‌ کنه... فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ... حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد... تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا... صدای غربتش بلند شد... بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت 🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت   🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید 🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید   🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد 🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد به قصد فرج... بگو یاحسین...
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلّاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله روز عاشوراست... روز مصیبت عظمی است... امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه می‌کنند یااباعبدالله... 🔸هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت 🔸او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله امام صادق علیه السلام فرمود... أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ  مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...  أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ‏ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه... دلت آماده است بریم کربلا... آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا... 🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم 🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله 🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد 🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله سید بن طاووس میگه... فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً... از شدت‌ تشنگی و خستگی..‌. لحظه ای ایستاد استراحت کنه.‌.. نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد... پیراهن عربی رو بالا زد.... میخواد خون از صورت مبارک پاک‌ کنه... فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ... حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد... تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا... صدای غربتش بلند شد... بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت 🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت   🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید 🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید   🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد 🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد به قصد فرج... بگو یاحسین... -https://eitaa.com/fatemi8/394
متن روضه 1 🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است 🔸فردا زمین‌ کربلا، دریای خون است شب عاشوراست... شب مصیبت عظماست... 🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش 🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش امشب بگیم خدایا شکرت... یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی... بیایم در خانه حسین... نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه... امشب باید خوب عزاداری کنی... امشب باید بلند ناله بزنی... معلوم نیست سال بعد زنده باشیم... بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم... خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما... الان زیر خاک خوابیدن... آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و... فقط یک بار بگن حسین... آماده ای بریم کربلا بسم الله... 🔸امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری 🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه... از امشب دیگه باید ما هم بگیم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل زینب برسه... دید صدای هلهله دشمن میاد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... قراره چه اتفاقی بیفته... ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم... الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... ایی وای.. ای وای.. 🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است 🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است 🔸مکن ای صبح طلوع جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی... تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید... دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم م میخواهی بری... منو تنها بگذاری... باورم نمیشه برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم... صبر کردم داداش... جلو چشمام مادرم پرپر شد... صبر کردم داداش... فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم... صبر کردم... تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم... الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین... چطوری منو تنها بگذاری... زینب بدون تو میمیره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا... زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی... بدونید من هنوز زنده ام ... خدایا حسین رفت میدان... زینب کبری... داخل خیمه.. تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آروم میگیره... حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... میگه حسین...برادر... زینب به فدات حسین... چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... شاید خوشحال شده زینب... الحمدلله بردارم حسین برگشته... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند بی تاب شده زینب.. یاصاحب الزمان... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه.... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم https://eitaa.com/fatemi8/484
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند کنار حرم با صفای ابی عبدالله... 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم 🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله شب عاشوراست امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا صدای هلهله دشمن بلند شد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید... صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم میخواهی بری برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... صدا زد: و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند دور حضرت را گرفتند ... دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه... صدا زد زینبم خواهرم... تا صدای تکبیر منو میشنوید... بدونید من هنوز زنده ام ... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند راوی میگه دیدند یک خانمی... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه...‌ وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل بی بی زینب... صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم - https://eitaa.com/fatemi8/484
🔸دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب 🔸دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب 🔸حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم 🔸در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب 🔸عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام 🔸با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب 🔸ایل و تبار من همگی نوکر تواند 🔸من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب 🔸شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان 🔸افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب 🔸لعنت به آن کسی که سرت را بریده است 🔸در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب 🔸تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد 🔸ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب روز عاشوراست... روز مصیبت عظمی است... امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه می‌کنند یااباعبدالله... امام صادق علیه السلام فرمود... أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ  مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...  أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ‏ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه... دلت آماده است بریم کربلا... آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا... 🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم 🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله 🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد 🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله سید بن طاووس میگه... فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً... از شدت‌ تشنگی و خستگی..‌. لحظه ای ایستاد استراحت کنه.‌.. نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد... پیراهن عربی رو بالا زد.... میخواد خون از صورت مبارک پاک‌ کنه... فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ... حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد... تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا... صدای غربتش بلند شد... بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت 🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت   🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید 🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید   🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد 🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد به قصد فرج... بگو یاحسین... https://eitaa.com/fatemi8/484
دل شکسته ی من انس با علی دارد امشب دلاتون خوب شکسته ها آماده هستا اَنا عِندَ قلوبِ المُنکسِرَه خود خدا فرموده دل شکسته ی من انس با علی دارد از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتند پهلوشو شکستند اما دل مارو هم شکستند تا قیامت ، دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه دل شکسته ی من انس با علی دارد دل از همه بُگسَسته ، تا علی دارد..... منم ز شهر ولایت ،ز کوی سوختگان شناسنامه ی من مهر یا علی دارد.... خدا مدال علی دوستی به ما دادست به غیر کشور شیعه کجا علی دارد..... به روز حشر برای ، شفاعت امت علی حسین و رسول خدا علی دارد.... *پیغمبر فرمود: قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میاند کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردند ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگند آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فَخُذِیه" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن ، خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه دهه ی آخر مگه نفرمود : "عِتقٌ مِن النّار" دلم هوای دعای مجیر کرد، بزار بگم زمزمه کن سُبْحَانَكَ یَا اللهُ تَعَالَیْتَ یَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ اگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم.... بدن بابا رو دفن کردند، امام مجتبی، متصدی دفنه اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ایه ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدم و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنند، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعزم نشستند همه دارند به پیغمبر تسلیت میگند پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد، اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتند اونا دارن به مادرش تسلیت میگند نیمه شبه دیگه کجا بریم؟ نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادر هم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر، شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی، بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب ، هودج هایی از آسمان اومدند کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده، حسین جان نیمه شب اومدی، نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا... از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعزم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی هر چه گشت دید نعلینش رو پیدا نمی کنه عمامه ش رو به غارت بردند... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سُم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش: ته گودال فقط ، پیکر تو مانده و من (۲) همه رفتند ، فقط مادر تو مانده و من .... حسین ..... شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و از همه التماس دعا داداش... ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من .... تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد زخم های بدن دختر تو مانده و من.... حسین ..... ==================== ✍️منبع: روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی https://eitaa.com/fatemi8
امشب از زبان امیرالمومنین برات روضه بخونم ▪️خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت ▪️خواستم گریه کنم طعنه ی اعداء نگذاشت ▪️آن زمانی که در خانه عدو آتش زد ▪️خواستم من بروم ، أم أبیها نگذاشت ▪️دیدنِ میخ درِ خانه مرا آتش زد... آخ بمیرم هر دفعه امیرالمومنین از این در رد میشد چه حالی داشت... ▪️دیدنِ میخ درِ خانه مرا آتش زد ▪️خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت مگه چه اتفاقی افتاده بود بگم و رد بشم نوشته اند وَ نَبَتَ المِسمار فی صَدرِها (۱) نه اینکه مسمار به سینه اصابت کرد مقتل میگه یه جوری خورد کأنّ مسمار از سینه بیرون آمد و نَبعَ الدَّم مِن ثَدیِها خون داره از سینه فواره می‌زنه ۵۰ سال بعد توی گودال هم همین اتفاق افتاد وقتی نانجیب تیر سه شعبه رو زد ارباب ما نتونست از جلو در بیاره خم شد و این تیر رو از پشت سر درآورد فَانبَعثَ الدَّم کـَالمِیزاب (۲) دیدن خون مثل ناودان داره فواره می‌زنه دست گرفت زیر این خونها به صورتش کشید صورت ابی عبدالله با خون قلبش خضاب شد برا همین امام زمان اینطور سلام میدند السلام علی الشَّیبِ الخَضیب... به قصد فرج امام زمان ناله بزن یا حسین..... 📚منبع: ۱. الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 16 ۲. مقتل الحسین به دست خوارزمی، ج 2، ص 34;
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین... ای امید دل هر عبد گرفتار حسین... دل ندادیم به دست کسی اما دل ما نمک عشق تو را گشته خریدار حسین.... جان زهرا قسمت می دهم ای خون خدا دستگیری کن از این عبد گنهکار حسین... به تمنای وصل تو دل از کف دادم شده ام راهی هر کوچه و بازار حسین.... مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... پنجم شوال سفیر ابی عبدالله وارد کوفه شد ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردند بلافاصله نامه نوشت به امام زمانش آقا جان این‌ها با من بیعت کردند شما آماده شو سعید بن عبدالله حنفی نامه‌ها رو آورد محضر ابی عبدالله ابی عبدالله دسته‌ای از این نامه‌ها رو که نگاه کرد فرمود سعید نویسنده این نامه‌ها کیا هستند گفت عمر بن سعد حَجّار بنِ اَبجَر عَمرو بن حَجّاج زُبِیدِی شَبَث بن رِبعِی فَصَلَّیٰ رِکعَتَین دو رکعت ابی عبدالله بین رکن و مقام نماز خواند سجده کرد اینا فقط نوشته بودند درخت‌هامون ثمره داده رودخونه‌هامون پر از آبه حسین بلند شو بیا... هیچ اعتقادی از امامت ابی عبدالله در نامه‌ها نبود اما نامه دیگه‌ای به دست ابی عبدالله دادند نامه ی حبیب بود مسلم بود سلیمان بود رُفاعه بود مُسَیِّب بن نَجبِه بود نوشته بودند زیر این آسمان امامی غیر از تو، ما نداریم آقا جان اگه بیایی تا خود شام و دولت شام در معیت تو میریم پرچم طاغوت رو سرنگون می‌کنیم مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... شکرُ لِله دلم دل به شما داد حسین... دستگیر همه ای ، خانه ات آباد حسین... من که یک عمر شدم بی سر و سامان شما بوده ام هر نفسی ، دست به دامان شما رحمت خاص خدا بر پدرم باد که او راهی ام کرد سر سفره ی احسان شما بوی پیراهنتان برده مرا کرب و بلا ای فدای حرم و گنبد و ایوان شما خوش به حال اون نوکری که اینجوریه خواستم آب بنوشم ، نفسم بند آمد به خدا سوخت دلم از لب عطشان شما خواب دیدم که سر نیزه تو را می بردند دل پریشان شدم از زلف پریشان شما نامه دادند بیا کوفه ، ولی کوفه نیا جان عباس ، حسین بن علی کوفه نیا آفرین به تو اومد خدمت پیغمبر یا رسول الله أَتُحِبُّ عَقیلا عقیل رو دوست دارید یا نه فرمود آری عقیل رو به دو جهت دوست دارم حُبّاً لَه یکی برا خودش وَ لِحُبّ ابی طالب لَه دوم اینکه بابات عقیل رو دوست داشت منم به محبت ابیطالب ،عقیل رو دوست دارم فرمود علی جان خدا به این عقیل پسری میده إنَّ وَلَدَه لَمَقتولٌ فی محَبَّةِ وَلَدِک َ در راه محبت حسینت کشته می‌شه تَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین به به چشم‌های مسلمین برا مسلم گریه می‌کنه حقش رو ادا کن ان شاء الله بریم مسجد کوفه همون جایی که ۸۴ زن و بچه رو آوردند دست‌هاشون رو با طناب بسته بودند بریم زاویه مسجد کوفه حرم مسلم بن عقیل ... کوفه با نیت تو فاصله دارد برگرد دلم از مردم اینجا گله دارد برگرد رسم اینجاست عزادار شوی ، می خندند کوچه هاشان به سرش هلهله دارد برگرد تا همه ی آل عبا را به اسارت ببرند شمر در دست خودش سلسله دارد برگرد تا نبینی که رقیه به بیابان بلا کف پایش چقدر آبله دارد برگرد سر سیلی زدن طفل تو ، این زجر لعین حرفها با شبث و حرمله دارد برگرد فقط یه اشاره کنم سر مطهرش را از بدن جدا کردند بدن رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند بچه‌ها به پاهایش طناب بستند بدن رو توی کوچه‌ها می‌گردوندند آخرم آوردند بازار قصاب‌ها، معکوس دار زدند یعنی این بدن اصلاً احترام نداره سر بریده‌اش هم فرستادند دروازه شام ، آویزان کردند نوشته‌اند چند روز گذشت زن هانی بن عروه ، نیمه شب مخفیانه آمد ، این دو بدن رو با هم دفن کرد ، چی می‌خوام بگم لا یوم کیومِک یا ابا عبدالله به خدا اگه رباب رو هم به اسیری نمی‌بردند بدن ابی عبدالله رو دفن می‌کرد.... حسین.... https://eitaa.com/fatemi8/2050
السلام علیک یا مسلم بن عقیل ▪️در راه تو حسین فدا می شود سرم ▪️در شهر کوفه تشنه و بی یار و یاورم ▪️بسته شده دو دست من و یاد حیدرم من دیگه روضه رو امروز با شعر می‌خونم تو دیگه جلو جلو برو گوشه‌های روضه رو ▪️بسته شده دو دست من و یاد حیدرم ▪️آقا ، سلام بر تو شده ذکر آخرم ▪️تا عرش میرود غم و اندوه و آه من ▪️دارالاماره گشته کنون قتلگاه من ▪️این شهر مردمش همگی کینه پرورند ▪️از عمق سینه دشمن اولاد حیدرند ▪️دارند بهر کشتن تو نیزه می خرند ▪️در فکر گوشواره و خلخال و معجرند ▪️ای پنجمین ستاره ی آل عبا حسین ▪️هر سو که میروی برو ، کوفه نیا حسین ▪️اینجا نیا که رنج تو بسیار می شود ▪️از تن جدا دو دست علمدار می شود ▪️زینب اسیر کوچه و بازار می شود ▪️پای رقیه ی تو پُر از خار می شود ▪️اینجا نیا که مقتل شهزاده میشود ▪️تیر و کمان حرمله آماده میشود همتون روضه خون بشید این یه بیت رو با من زمزمه کنید ▪️ای پنجمین ستاره ی آل عبا حسین ▪️هر سو که میروی برو ، کوفه نیا حسین مگه اینجا چه خبره ▪️چشم انتظار آمدنت نیزه دار ها ▪️با نعل تازه ، منتظر تو سوارها ▪️دادند قول مقنعه و گوشوارها ▪️غارت شود عبای تو در گیر و دارها ▪️گودال می کنند که قربانی ات کنند ▪️غارت ز تو عقیق سلیمانی ات کنند بند آخر و التماس دعا اینجوری نباید حق روضه مسلم ادا بشه تا اون نفر آخر ، همه باید زبون بگیرند ، این حسین رو بگند مخدرات به نیابت از اهل و عیال مسلم امروز اقامه عزا کنند از یه طرف روضه‌اش رو وقتی ورق می‌زنی ، میگی ای کاش زن و بچه‌اش بودند اما وقتی به مقتلش می‌رسی ، میگی خوب شد که اهل و عیالش ندیدند فقط تو عالم یه اهل و عیالند که باید از نزدیک ببینند ... عجب صحنه‌ای رو دیدند وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه اصلا اگر حتی بریدن سر رو هم ندیده باشند که اشاره کرد ابی عبدالله برگرد خواهر... همین که ببیند ، نانجیب با کمال بی‌ادبی روی سینه نشست... از اینجا به بعد دیگه میره توی گودال ، گریه‌هاتو کن ناله‌هات رو بزن امام صادق برای همتون دعا کرده اَللّهُمَّ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا اَللّهُمَّ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا اَللّهُمَّ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت لَنا ▪️سنگت زدند لشگریان از جفا حسین ▪️نیزه به پهلویت بخورد بی هوا حسین ▪️تو پیش مادرت بزنی دست و پا حسین ▪️از خون تو خضاب شود کربلا حسین ▪️غارت شود ز پیکر تو پیرهن حسین ▪️یعنی رها شود بدنت بی کفن حسین این مال روز عاشوراست هیچ وقت نرسیدیم عاشورا بگیم علی الله الان میگم هلال بن نافع می گه تا لحظه ی آخر ، من کنار گودال بودم ، می شنیدم می گفت جگرم داره میسوزه این هلاله راوی لشگر دشمنه میگه ، یه جوری می زدنش ، که من دلم به رحم اومد حسین.... متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://eitaa.com/fatemi8/2050