عصر روز اربعین، بعد بیست روز پیاده‌روی از قم تا کربلاء، در حائر حسینی زیر قبه‌ی سیدالشهداء بودم. دعای همیشه را که کردم، از ذهنم گذشت در این برهوت صلح، کو جنگ؟ هنوز تاول‌های آن پیاده‌روی به تمامی خوب نشده بود که روی خط مقدم جنگ با اسرائیل بودم...