سدویک: می‌گویند: هر وقت در سامانه‌ی عامل ویندوز در ماندید راست‌کلیک کنید.‌ می‌گوییم: هر زمان در مکالمه بر عرب‌ها در ماندید از این پرسش استفاده کنید: شو یعنی؟ این باعث می‌شود تا طرف یک بار دیگر از ابتداء توضیح بدهد و شما فرصت کنید منظور او را بفهمید. سدودو: عربی عراقی یک لهجه‌ی یک‌تکه نیست و دست کم سه لهجه است. لهجه‌ی بصره به لهجه‌های خلیجی و کویتی می‌ماند که شاخصش تلفظ ج به صورت همزه است و آن چا که معنای اذن می‌دهد و در لهجه‌ی بغ‌دادی لعد می‌شود و لهجه‌ی موصلی که آن قدر آمیخته به ترکی است که خود عراقی‌ها هم گاه نمی‌فهمندش. سدوسه: مهم‌ترین پرسش در عربی این است: ای شيء؟ چه/چی پارسی. این در لهجه‌های جنوب عراق می‌شود: ایش؟ بالاتر که می‌آییم می‌شود: شنو؟ در هم‌آن حال و به غرب که می‌رویم می‌شود: شو؟ اگر چه گاه این طور هم شنیده می‌شود: شنهو. هن‌گامی هم که با کلمات دیگر ادغام می‌شود تنها یک ش است: ش‌ترید؟ سدوچهار: عراقی‌ها ک‌ها را چ تلفظ می‌کنند اما نه همه‌ی آن‌ها را. آن‌ها ق‌ها را گ تلفظ می‌کنند، اما نه همه‌ی آن‌ها. شما به‌تر است همه‌ی ک و ق و ج‌ها را فصیح بگویید و اگر نه اگر همه‌ی ق‌ها را گ تلفظ کنید طرف ممکن است فکر کند که شما یمنی‌تبارید یا پیش یمنی‌ها لهجه آموخته‌یید. سدوپنج: عمده‌ی لهجه‌های عربی حوصله‌‌ی تلفظ نبر همزه را ندارند. این یعنی در بس‌یاری همزه به آ و ی مبدل می‌شود. أنا، جاء، زائر، شیء که می‌شوند: آني، جاي، زایر، شي. سدوشش: زبان‌دانی پیش‌نیاز پیاده‌روی عمیق است. اگر تنهایید و زبان نمی‌دانید به مسیرهای مختصر پیاده‌روی اربعین چون کاظمیه تا کربلاء یا نجف تا کربلاء بسنده کنید‌ و اگر چند نفرید می‌توانید به جاده بزنید اما دست کم یکی از شما باید زبان بداند و اگر نه کار سخت می‌شود. سدوهفت: اگر با لباس کوه پیاده‌روی می‌کنید که هیچ‌، اما اگر در مسیر لباس عربی می‌پوشید دقت کنید.‌ دشداشه‌ی عراقی جدای رنگش تا روی پا می‌آید و اگر دش‌داشه‌تان را از مکه یا مدینه یا دبی خریده باشید ممکن است قدری کوتاه‌تر باشد و این طور ناخودآگاه سنی و سلفی شناخته می‌شوید. سدوهشت: عراقی‌ها آخوند فخیم را می‌پسندند تا آخوند خاکی را. هم‌این است که بسی حرکت‌ها خیابانی آخوندهای ایرانی برای‌شان پذیرفته نیست و گاه حق دارند. در هر حال اگر می‌توانید محتشم پیاده‌روی کنید با زی آخوندی به راه بزنید و اگر نه عمامه و عبا را بکنید و به دستار و دشداشه قناعت کنید. سدونه؛ عراقی‌ها به کسی سید می‌گویند که یا قرشی باشد و یا آقای جامعه باشد و نه هر آقای خانه. این که ایرانی‌ها به هر مذکری سیدی می‌گویند خارج از معیار است. هن‌گامی که یک جوان کرایه‌بر را سیدی خطاب می‌کنید او نخست می‌خندند و بعد ممکن است از موضع سیادت وطنی گوش‌تان را از بیخ ببرد. سدوده: الگوی کنش عرب عشائری کرامت است. با او چه گونه باید واکنش کرد؟ با مناعت. عراقی‌ها در مسیر پیاده‌روی اربعین تلاش می‌کنند کریم و سفره‌دار باشند و ایرانی‌های که وارد این مسیر می‌شوند باید تلاش کنند منیع و پروادار باشند. مناعت طبع البته تعارف تکه‌پاره کردن نیست.