نیروهای پلیس عراق آرایش گرفته روی جاده‌ی بغ‌داد در آن موکب استراحت می‌کردند؛ بعد از نماز ظهر و عصر قدری آن جا خوابیدم؛ چشم که باز کردم تعدادی‌شان بالای سرم بودند. هم‌آن طور درازکش گذرنامه‌ام را دادم و دشداشه‌ام را بالا دادم تا کمربند انتحاری نداشته باشم؛ سپس به خواب ادامه دادم...