قد بلند، سر تراشیده، شلوار کردی، چفیه دور کمر، هرولهکنان در تاریکروشن دالان اسکندریه، از کنارم رد میشود. سلام میکنم و سرعت کم میکند. ابوعلی در مندلی افسر پلیس است. چهارروزه از مندلی تا بلدروز تا نهروان تا بغداد تا محمودیه تا این جا را دویده است؛ یا قوة الله...