با عناوین متعددی او را خطاب می کردند، بعد از جانفشانی های شیرودی در روزهای ابتدایی جنگ، مرحوم هاشمی رفسنجانی او را مالک اشتر خطاب می کند. بعد از شکست حصر پاوه، دکتر چمران او را ستاره درخشان جنگ های کردستان نام گذاری می کند. خبرنگاران بین المللی او را رکورد دار پروازهای عملیاتی می نامیدند. اما در این بین یک عنوان خیلی دلچسب و دلنشین بود. یکی از نزدیکانش می گفت: علی اکبر شیرودی همچون زهیر بود...همان طور که سید الشهدا (ع) با یک نگاه، در دل زهیر آشوبی به پا کرد؛ حضرت روح الله هم با یک نگاه در دل شیرودی انقلابی به پا کرد. بی خود نبود که خودش می گفت: کاش امام چند سال زودتر انقلاب کرده بود. بعد از شکست محاصره پاوه وقتی به خواست چمران، شیرودی به بیت و دیدار امام دعوت می شود؛ در جواب می گوید: اگر امام امر کند، حاضرم دو فرزندم را هم برایش قربانی کنم اما نمی توانم جبهه را لحظه ای ترک کنم...کسی که خبر تولد دخترش عادله هم او را از جبهه نمی کند. و فقط پشت بیسیم خبر می دهند: فلانی! پدر شدی. همسرش می گفت: در اوج عملیات ها، هر چند وقت به ما سر می زد...یک روز ازش دلگیر شدم که چرا عادله و ابوذر رو فقط نگاه می کنی! چرا با ابوذر زیاد بازی نمی کنی! می گفت: من رو به کناری برد؛ اشک از کنارچشمان علی اکبر جاری شده بود..می گفت: این بچه ها پاره تن من هستند؛ نمی خوام ابوذر به من انس بگیره و به اون وابسته شم، می ترسم این وایستگی جلوی انجام تکلیفم رو بگیره... کسانی که نجواها و نماز شب علی اکبر شیرودی رو در پادگان ابوذر می دیدند متحیر می شدند که مگر می شود یک انسان تا این حد اوج بگیرد. البته از متون وصیت نامه اش، سر درونش فاش می شود: نوشته بود: خدایا! وقتی پرواز می کنم حال عاشقی را دارم که می خواهد به معشوقش برسد و وقتی با پایان ماموریت و به سلامت فرود می آیم کمی ناراحت می شوم که چرا آنقدر خالص نشده بودم که همنشین معشوق شوم.... حال می فهمیم که چرا امام امت بعد از شنیدن خبر شهادت خلبان شیرودی می گوید: او آمرزیده شده است. فتح روایت @fathe_revayat