فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#سبک_زندگی_شهدا شهید #همت همسر شهید همت: سه روز بعد از تولد فرزندم مهدی، ساعت ۳ صبح از منطقه برگش
شهید همسر شهید میثمی: پرسید: «ناراحت می شی برم جبهه؟ (چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر حملم بود) گفتم: آره، امّا نمی خوام مزاحمت بشوم! رفت و دو روز بعد بچه بدنیا آمد. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت "هادی". پرسیدم: دوستش داری؟ گفت: «مادرش را بیشتر دوست دارم.»... ... هادی و حسین، دو فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند، گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تا را کچل کرده. گفت: نمی خواهم [من که جبهه هستم] تو حرص بخوری!؟ شادی روح شهدا صلوات.🌷