🔸 اما چرا روشنفكری ما به اینجا رسید؟ چه شد كه از یك نیروی مهم فكری – اجتماعی تبدیل به عناصری مشهور اما ناكارآمد شد؟ اگر بخواهیم جوابی برای این پرسش مهم پیدا كنیم – كه چرا روشنفكری امروز ما به جریانی تقریبا بلااثر تبدیل شده است؟- باید آن را در نیرو و توان این جریان برای نقش اصلیاش یعنی هدایتگری جامعه یا همان «روشننگری» بجوییم. نقشی كه شاید بتوان گفت دیری است از دست این جریان خارج شده و گویی به جای هدایتگری بیشتر درصدد دنبالهروی از امواج اجتماعی است.
🔹این در حالی است كه در مورد روشنفكرانی نظیر شریعتی و آلاحمد عكس آن را شاهدیم. آنها اگر شهرتی داشتند جز این نبود كه در خدمت افكارشان قرار گیرد. اما در مورد بسیاری از چهرههای روشنفكری امروزمان میتوان به راحتی ادعا كرد كه این افكار آنهاست كه در خدمت شهرتشان قرار گرفته است و نه بالعكس. شهرتطلبی نیز از مهمترین آفات كار فكری است كه میتواند جریانی را از پیشرو بودن و نقش هدایتگری به پسرو شدن و جریانی دنبالهرو تبدیل كند.
🔸روشنفكری ما بلوغ خود را از دست داده؛ او این متاع ارزشمند را به بهای ناچیز آسودگی فروخته است. این جریان، سالهاست شهامت مواجه شدن با مدهای فكری را ندارد و همان را میگوید كه سلیقه زمانه اقتضایش را دارد و همانطور مسائل را میبیند كه عوامالناس میبینند و در تریبونهایش در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی همان سخنان را میگوید كه مخاطبانش میپسندد. این همان آگاهی كاذب یا شبه آگاهی است كه در روند رشد جامعه تاثیر معكوس دارد؛ آگاهی كاذب به جای پیشرفت، پسرفت و به جای اعتلا، انحطاط را برای جامعه رقم میزند.
🔹صنفی شدن جریان روشنفكری، چابكی و حریت را از آنان ستانده است؛ مصالح صنفی از سویی و مرعوب و مقهور شدن مدهای فكری روز از سویی دیگر چنان آنها را به غل و زنجیر كشیده است كه گویی هرگز نمیتوانند پایشان را از این دایره تنگ بیرون گذارند.اگر جریان امروز روشنفكری ما بهرغم اینكه دهها تریبون دارد – از كتاب و سخنرانی گرفته تا مطبوعات و انواع شكبههای اجتماعی – مجازی و … اما تاثیرگذاری چندانی ندارد، دلیل آن را نباید در بسته بودن فضای جامعه و سختگیریهای سیاسی دانست كه اینها آدرس غلط دادن است، بلكه این بیرمقی را باید در بیحرفی آنها جست.
💢البته این چهرههای روشنفكری ما به هیچوجه بازار مخاطبانشان كمرمق و بیرونق نیست و تعداد «ممبر» كانالهای منتسب به ایشان گوش فلك را كر و چشم حسود را كور میكند. آنها چیزهایی میگویند كه مخاطبانشان میپسندند و شنیدنش را خوش میدارند و نوعی آسودگی را برایشان فراهم میكنند كه از رنج تامل و تفكر معاف شوند. حرفهای دهان پركن یاد میگیرند و خود را سالك طریق «عقلانیت و معنویت» مییابند و از خوان «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» متنعم میشوند.
اما آنچه یافت نمیشود همان «روشننگری» است كه بازارش در این روزگار بس كساد است؛ نه گویندگان انگیزه گفتنش و نه شنوندگان حوصله شنیدنش را دارند.
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
📲وب |
ایتا |
تلگرام |
اینستاگرام |
تویتر