📌تقابل یا توافق فقه و اخلاق؟ ✍🏻مهدی کهن 🔸چندی پیش مناظره‌ای با موضوع «شریعت و عقلانیت» بین آیت‌الله علیدوست و جناب دکتر عبدالکریم سروش برگزار شد و دو اندیشمند ایرانی، یکی از کانادا و دیگری از تهران پیرامون عقلانیت شریعت به تبادل نظر پرداختند. از آنجا که در میانۀ این مناظره بحث به اخلاق فقه رسید و هر دو نفر به این مطلب اذعان داشتند که اخلاق لازمۀ فقه است و باید فقه و شریعتی را تبیین کنیم که اخلاق در جای‌جای آن دیده شود، لازم دیدم به سابقۀ این نوع بحث‌ها در بین اندیشمندان مسلمان بپردازم. 🔹شاید گمان کنیم که بحث از اخلاق و فقه موضوعی جدید و زاییدۀ چند دهۀ اخیر است، اما به موازات رشد دستگاه فقهی و اصولی در بین مسلمانان(چه سنی و چه شیعه) افراد و اقشاری نیز بوده‌اند که با نگاهی اخلاقی به احکامی که مجتهدین استنباط می‌کردند می‌نگریستند و آن را مورد انتقاد قرار می‌دادند. البته در گذشته به اصل احکام الهی و حرام و حلال شرعی انتقادی وارد نمی‌شد، بلکه آنچه مورد انتقاد بود عملکرد فقیهان و متشرعان بود. 🔸چنین نگاه انتقادی در بین عرفا به وضوح قابل مشاهده است. همچنین برخی فلاسفه که غایت دین را رسیدن به توحید و باطن دین می‌دانستند نیز پرداختن به ظواهر شرعی را بی‌فایده می‌انگاشتند. در بین فقیهان نیز افرادی صاحب‌نام به نقد فقها و مجتهدین می‌پرداختند. اما رویکرد مثبت به‌ فقه نیز طرفداران زیادی دارد که فقه‌ را از شریف‌ترین‌ و ضروری‌ترین‌ علوم‌ شرعی‌ الهی‌ می‌داند و با اخلاق‌ نیز پیوند دارد. 🔹در دوران ما نیز افرادی هستند که فقه را مغایر اخلاق می‌دانند اما نه از این جهت که افعال و رفتار اهل متشرعه منافقانه و ریاکارانه و مغایر با رسیدن به کمال الهی است، بلکه معتقدند برخی احکام شرعی با اخلاق و حقوق بشر امروز سازگار نیست. در مناظرۀ بین آقایان علیدوست و سروش نیز اشارۀ دکتر سروش به برخی از احکام شرعی نیز از این جهت بود که امروز به واسطۀ قوانین حقوق بشر نمی‌توان برخی از احکام مانند سنگسار یا قطع دست سارق را اجرا کرد و اگر اجرایی شود نیز این اعمال توسط سازمان‌های حقوق بشری مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد. 🔸ازجمله اشکالات پرتکراری که دکتر سروش به احکام شرعی وارد می‌کند این است که چرا فردی می‌تواند دروغ بگوید یا دیگران را فریب بدهد، اما اگر نماز بخواند، نماز او از نظر فقهی صحیح باشد؟ گویا توقع ایشان از فقه این است که باید یک سیر اخلاقی و عرفانی داشته باشیم که اگر فرد مکلف مرتکب خطایی شد او را متنبّه کنیم و تا اصلاح خوی بد و اخلاق زذیله‌ای که که پیدا کرده به چیز دیگری نپردازیم. این نوع نگاه، فقه و احکام شرعی را به‌مثابه دستورالعملی اخلاقی برای اصلاح تک‌تک افراد جامعه می‌داند و اگر فقه و احکام فقهی نتواند به این سمت حرکت کند، کارآمد نیست. 🔹تمام افرادی که به فقه از ابتدای تدوین و شکل‌گیری آن، اشکال وارد کرده‌اند به این نکته توجه نکرده‌اند که فقیه بر اساس وجود تکلیف به دنبال کشف احکام شرعی می‌رود. یعنی فرض بر این است که مؤمنین تکالیفی از جانب خداوند بر دوش خود دارند که باید آن‌ها را کشف و به جای آورند. اگر فقیه حکمی را استنباط می‌کند به این می‌اندیشد که آیا عمل به این حکم تکلیف را از دوش مکلف برمی دارد یا خیر؟ 🔸آیت‌الله علیدوست نیز در ابتدای مناظره اشاره کرد: «ما گزارۀ غیراخلاقی نداریم به این معنا که فقه یک گزاره‌ای را تصویب کند که غیراخلاقی باشد، بلکه یا آن موضوع اخلاق نیست یا آن گزاره، گزارۀ دینی نیست»، فقیه هرآنچه را که استنباط می‌کند با اخلاق یکی می‌داند چراکه خداوند را صادرکنندۀ حکم غیراخلاقی نمی‌داند. 🔹پس اساساً صحبت از اینکه احکامی که در فقه استنباط می‌شود اخلاقی هستند یا خیر، جایی در فقه و بین فقیهان ندارد، بلکه این موضوع بحثی فرافقهی است و می‌توان گفت باید در علم کلام مورد بحث قرار گیرد. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام |اینستاگرام|توییتر