📋 🔻جامعیت، از امتیازهای فلسفه فارابی است 🔹تصرفی که فیلسوفان جهان اسلام و در صدر آن فارابی در فلسفه یونانی کردند بر خلاف آنچه در ظاهر فهمیده می‌­شود این نبود که به حکم اعتقاد و بنا بر پیروی از اعتقادات مسلمانی خدای ارسطو را که صرفاً علت غایی بود به صورت خدای قادر مرید و علت فاعلی موجودات تصویر کنند. فارابی و اخلافش با نظری متفاوت نسبت به موجودات می‌­نگریستند. 🔹 آنها موجودات یعنی ماهیات را ممکن به معنی خاص می­‌دانستند و ممکن به معنی خاص چیزی است که می­‌تواند باشد و می­‌تواند نباشد و اگر هست علتی دارد. موجوداتی که هستند علت دارند. به این ترتیب معنی موجود و مقام علت در آغاز فلسفه دوره اسلامی صورت دیگر پیدا کرد. 🔹این فلسفه در آثار فارابی تدوین اجمالی پیدا کرد. فلاسفه­ ای که بعد از او آمدند مطلب را تفصیل دادند و امکان­‌های نهفته در آن اجمال را کشف کردند. کار این فلسفه در بسط خود بالاخره به صورت حکمت متعالیه ملاصدرا در آمد. فارابی مقصد فیلسوفان را رسیدن به حقایق برهانی می­‌دانست و کوشید آراء افلاطون و ارسطو را با هم جمع کند. 🔹او معتقد بود که فلسفه یکی است و علم برهانی است. فلاسفه هم با هم اختلاف ندارند و اختلافشان ظاهریست. زبان­‌ها را نیز تقسیم کرد و زبان برهان را برترین زبان دانست. تا اکنون هم فیلسوفان جهان اسلام، فلسفه درست را فلسفه برهانی می­‌دانند. 🔹اکنون ما از مقام فارابی در تاریخ فلسفه اسلامی و اثری که بر اخلافش داشته است کم و بیش آگاهی داریم یا می­‌توانیم آگاهی داشته باشیم. اما اینکه با او چه نسبتی داریم و از او چه می­‌توانیم بیاموزیم چیز چندانی نمی­‌دانیم. ✍️نویسنده: دکتر رضا داوری اردکانی •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🔻ادامه مطلب در لینک زیر: 🌐http://fekrat.net/2780 📌آدرس کانال؛ 🆔@fekrat_net